93/09/03-حجت الاسلام والمسلمین فرحزاد - خیر و برکت در زندگی (احسان)
برنامه سمت خدا
موضوع برنامه: خیر و برکت در زندگی (احسان و انفاق)
کارشناس:حجت الاسلام والمسلمین فرحزاد
تاریخ پخش: 93/09/03
بسم الله الرحمن الرحیم و صلی الله علی محمد و آله الطاهرین
دل تنگی مرا به تماشا گذاشته است * * * اشکی که روی گونهی من پای گذاشته است
هم زاد با تمامی تنهایی من است * * * مردی که سر به دامن صحرا گذاشته است
این کیست این که غربت چشمان خویش را * * * در کوله بار خستگی ام جا گذاشته است
این کیست این که این همه دل های تشنه را * * * در خشک سال عاطفه تنها گذاشته است
خورشید چشم اوست که هر روز هفته را * * * چشم انتظار مشرق فردا گذاشته است
شریعتی: سلام میگویم به همهی شما خانمها و آقایان خیلی خوش آمدید به سمت خدای امروز آرزو میکنم در هر کجا که هستید تن تان سالم باشد و قلب تان سلیم باشد. حاج آقای فرحزاد سلام علیکم و رحمة الله خیلی خوش آمدید.
حاج آقا فرحزاد: علیکم السلام و رحمة الله خدمت شما و همکاران خوب و بینندگان خوب عرض سلام داریم و روز اول ماه صفر است ان شاء الله صدقه و دعا را فراموش نفرمایند دعایی هم در مفاتیح است برای ایام ماه صفر کوتاه هم است ان شاء الله فراموش نمیفرمایند خدا را شاکریم در بعضی از استانها برف و باران آمده و ان شاء الله در بقیه استانها هم بیاید و قدردان و شکرگذار نعمتها باشیم امیدواریم آن طور که باران رحمت آمده باران آمرزش و رحمت و عنایات معنوی هم سر همه سرازیر شود و خیر دنیا و آخرت نصیب همه شود.
شریعتی: ان شاء الله ما در ذیل برکت در زندگی به بحث احسان و نیکوکاری و انفاق رسیدیم نکات خیلی خوبی را حاج آقای فرحزاد استفاده کردند و خیلی راه گشا بود این که سوال کردن و درخواست کردن چیز خوبی نیست و حال اگر کسی درخواست کرد وظیفهی ما چیست محور صحبت های حاج آقای فرحزاد بود همین محور را ادامه میدهیم.
حاج آقا فرحزاد: بسم الله الرحمن الرحیم اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم. قبل از این که دنباله سوالاتی که دربارهی درخواستی که دیگران میکنند ما چگونه اجابت بکنیم دو سه حدیث به ذهنم است بخوانیم باز هم بیشتر عزیزان تشویق شوند برای نیکوکاری و احسان و خدمت به بندگان خدا یکی از وصایای مولا امیرالمومنین این است که اوصیکم بمحبتنا و الاحسان الی شیعتنا و من لم یفعل فلیس منا میفرماید این دو محور را خیلی اهمیت دهید یکی محبت ما که ریشهی همهی خوبیها است یعنی پیوند با اهل بیت اجر و مزد رسالت پیغمبر خدا است و وسیلهی هدایت همهی بشریت است هر چه بتوانیم این محبت را شعله ور تر کنیم بیشتر از خدا بخواهیم در قلب ما جا بگیرد و پر بکند قلب ما را مهر و محبت چهارده معصوم ریشه و اساس همهی نیکیها و خوبیها است بعد از محبت حضرت میفرمایند وصیت میکنم احسان به دوستان هر چقدر بتواند احسان نیکی به بندگان خدا به دوست داران اهل بیت بکند این وصیت حضرت علی علیه السلام است و بعد میفرماید کسی که مهر و محبت ما را نداشته باشد و احسان و نیکی هم در توانش است انجام نمیدهد از ما جدا میشود به همین شدت یعنی آن محبت و احسان آنها را جز ما قرار میدهد ولی اگر محبت را کم رنگ کنند یا احسان و نیکی نکنند از ما نیست از راه ما جدا میشود در بیان نورانی دیگر فرمودند اگر ایمان را که ریشهی همهی خوبیها است به یک جسم و جسد تشبیه بکنیم که سر مهم ترین عضو جسد است و بسیاری از اعضای بدن ما در سر است چشم گوش بینایی شنوایی بویایی سر از بدن جدا شود بدن ارزشی ندارد سر ایمان و مدیریت کل اصل ایمان مال سخاوت و احسان و نیکی به بندگان خدا است رأسُ الاِیمان الاحْسانُ و باز روایت زیبای دیگری میفرماید السخاء حب المساکین این هم نکتهی قشنگی است در این روایت که یک معنی سخاوت محبت و مهر ورزی با افراد مستمند و مساکین است مساکینی که آبرو مند هستند و یک عمری با ادب و با آبروداری و عزت مندی زندگی میکنند نه تنها کمک های مادی وظیفه مان است بکنیم بلکه وظیفه داریم محبت آنها را هم در دل داشته باشیم که امام صادق علیه السلام فرمود یکی از ویژگی های حضرت سلمان حب مساکین بوده مجالست با مساکین بوده حشر و نشر داشته باشیم هم سفره شویم هم نشین شویم اولا اگر ما محبت مساکین تعبیر حدیث خیلی قشنگ است، یک حدیثی دو هفته قبل خواندم اگر سخاوت تجسم پیدا کند تجسم اش در وجود آقا امام حسین است که همهی وجودش را در راه خدا تقدیم کرده و سخاوتمندانه بذل و بخشش کرده این روایت میفرماید سخاوت این است که ما مساکین فقرا و نیازمندان را دوست بداریم و وقتی دوست داشتیم قهرا احسان میکنیم رسیدگی میکنیم کمک میکنیم این یکی و دوم خود نشست و برخاست رفت و آمدها این که مرحوم آقای دولابی میفرمودند بعضیها هستند فامیل همین قدر که میفهمد فامیلی که وضع خوب است حمایتش میکند کنارش مینشیند پشتوانه اش محکم است اگر روزی زمین خورد قطعا فامیل های خوب کمک اش خواهند کرد دلش قرص میشود همین بها دادن به آنها و کمک کردن به کمبودهایی که دارند ممکن است بعضیها به دیده های دیگری نگاه بکنند به آنها این را خدا خیلی دوست دارد در بستگان فامیلها همسایهها افراد محترم اند ولی از نظر وضع مالی در مذیقه هستند همین که دعوت میکنیم و رفت و آمد میکنیم و محبت میکنیم و نشست و برخاست و پشتیبان آنها بودن روایات زیبایی داریم که پیغمبر ضعیف ترین افراد ایشان را دعوت میکردند حضرت اجابت میکردند ولو به یک پاچهی گوسفند که قیمت اش و ارزش اش از بقیهی غذاها خیلی پایین تر بوده یا دربارهی امام سجاد یا امام حسن مجتبی علیهما السلام داریم بارها عبور میکردند فقرا تکه نان خالی میخوردند دعوت میکردند امام بزرگوار از مرکب پیاده میشدند همان غذای ساده را با آنها میل میکردند این که ما هم سفره میشویم مینشینیم روی زمین با افرادی کارفرماها مسئولین ما خیلی خوب است بیایند بنشینند با ضعیف ترین اعضای زیرمجموعه بنشینند.
شریعتی: این پشتیبانی روحی ارزشمند تر از پشتیبانی مالی است.
حاج آقا فرحزاد: بله همین طور است به آنها روحیه میدهد شما هوای آنها را دارید قبلا و روحا کمک شان میکند امام های ما با فقرا مساکین در کوچه خیابان جایی که سکونت داشتند مینشستند درد دل آنها را گوش میدادند این آنها را سبک میکند بعد حضرت میفرمایند من دعوت شما را اجابت کردم و این آیه را تلاوت میکنند «إِنَّهُ لاَ یُحِبُّ الْمُسْتَکْبِرِینَ» (نحل/23) خدا مستکبرین را دوست ندارد فرمود مستکبرین کسانی هستند که خودشان را بالاتر از بقیه بدانند مستکبر فقط آمریکا نیست هر کسی که خودش را بزرگ میبیند از دیگران بالاتر میبیند مستکبر است از من اش نمیتواند جدا شود لذا روی زمین مینشستند هم غذا میشدند خود این احسان بزرگی است اگر آنهایی که امکانات مالی ندارند من توصیه میکنم هم دردی که میتوانند بکنند هم دلی میتوانند بکنند درد دل شان را که میتوانند گوش بدهند سبک میشوند آنها و تسلی بدهند مصیبت که فقط این نیست کسی فوت بکند مشکلات اقتصادی که دارد بگو ان شاء الله حل میشود خدا کریم است همین آرامش و امید دادن اثر دارد امام با اینها مینشست غذا میل میکرد و بعد اینها را دعوت میکرد پذیرایی حسابی هم میکرد و این بها دادن و ارج نهادن به دیگران خودش مهم است و خیلی سفارش شده برگردیم به موضوعی که درباره اش صحبت میکردیم عرض کردیم که سوال در عربی به معنی درخواست کردن است بعضی از بینندگان فکر کردند سوال یعنی چیزی پرسیدن در عربی درخواست کردن را میگویند سوال به کسی که درخواست میکنند میگویند سائل منتها در امور معنوی هم باز هم اشاره کردیم جاهل باید از عالم بپرسد ولی اگر خودش میتواند مسئله را حل بکند یا میتواند معنی لغت را ببیند یا آدرس را خودش برود پیگیری کند اگر نتوانست عیب ندارد ولی این که در همهی مسائل به دیگران تکیه بکند این مذمت شده کثرت درخواست کردن آدم را تنبل بار میآورد جلوی حرکت را میگیرد خودش خیلی در علوم قوی نمیشود هوشمند نمیشود این است که زیاد کودن نشود خودش فعالیت بکند مشکلات را حل بکند قشنگ تر است در هر صورت درخواست کردن گفتیم در حد اعلی مذمت شده مگر مواردی که اورژانسی است خیلی پیامک داشتیم سوال کردند که این درخواست کردن که شما میگویید مذموم است آدم طلب دارد برود طلب اش را درخواست بکند حقوق عقب افتاده اش را درخواست بکند یارانه و سبد کالا در خواست بدهد سوال های خوبی است یا امتیازها و وامهایی که میدهند آن جاهایی که ذلت نیست آبروی خود آدم نمیرود و حق مسلم خود ما است هیچ ایرادی ندارد دفاع از حق گرفتن طلبکاری امتیازاتی که داریم وامهایی که آبرومندانه میدهند آدم برود درخواست بکند ایرادی ندارد البته اگر نیاز دارد و اگر نیاز دارد نه واگذار کند به دیگران و آن مقداری که نیاز دارد و حق و حقوق عزت مندانه به او تعلق میگیرد و به او میدهند دنبال حق و حقوق شرعی قانونی رفتن منافاتی با درخواست دادن ندارد.
شریعتی: متولیان حقوق را به گونهای بدهند کار به این جا نرسد.
حاج آقا فرحزاد: من خواهش دارم از مدیران شهرهای مختلف میرویم واقعا بعضیها گلایه مند اند یک جایی رفتم دیدم جمعیت کم است خیلی هم تبلیغات شده بود گفتم چرا گفتند ما رفتیم در فلان منطقههایی که عموما کارمند بودند و مال شرکتها و کارخانهها بودند گفتند شش ماه است حقوق ما را ندادند حقوق ما را بدهند پای صحبت فرحزاد میآییم واقعا کارمند پنج شش ماه چقدر میتواند قرض بکند چرا بعضیها بی تفاوت اند حداقل بازنشستگی را نمیدهند یک ماه نمیدهند حالا پنج شش ماه با این تورم ولو شده خودشان را هر جور میشود به آب و آتش از راه صحیح بدهند سر وقت بدهند سر آنها حفظ شوند چقدر خجالت زن و بچه شان را بکشند مطالبه حقوق قانونی شرعی منافاتی ندارد البته جاهایی که جزئی است میتوان گذشت یکی از جاهایی که خیلی در روایت سفارش شده افرادی که مثلا پول وام داده اند به افرادی که آنها در تنگنا هستند واقعا نمیدوانند قسط بدهند اگر طرف دارد و میتواند عیب ندارد محکم بگیرد ولی میداند طرف ورشکست شده یا مشکلات مالی دارد این جا هر چقدر مهلت بدهند اجارهی کسی عقب افتاده کمک بکنند و فشار نیاورند مستاجرایی که میدانید واقعا ضعیف است یک وقت سر و وضع اش خوب است نمیتواند بدهد بی مبالات است آنها را پی گیری بکنند ولی واقعا میبینند طرف مقابل ضعیف است هر چه مهلت دهی پسندیده است مرحوم شیخ رجب علی خیاط مستاجری داشتند زن و شوهر بعد از مدتی فرزند دار شدند اینها را هول گرفت که الآن آقا میآید اجاره را زیاد میکند بعضیها بی رحم اند وضع مالی شان زیاد است میدانند که مستاجر ضعیف است ولی میآیند اجاره را زیاد میکنند یا فشار میآورند اهل انصاف نیستند واقعا بد است یکی از بهترین موارد خدمت به افراد آبرومندی است که میدانیم واقعا نیاز دارند و گرفتارند. مرحوم آقای خیاط هدیهای گرفتند رفتند دیدن اینها تبریک گفتند که خدا فرزند داده اگر آن زمان بیست تومان اجاره میدادند گفتند ما پنج تومان هم اجاره را کم میکنم چقدر آنها خوشحال شدند واقعا اگر این طور ما تعامل کنیم چقدر خدا به ما لطف میکند علت این که این قدر خشکسالی است کم بودها است مشکلات است ما حدیث داریم آیه قرآن داریم ما اگر به خودمان رحم کنیم خدا به ما هم رحم میکند ما اگر مراعات حقوق دیگران را بکنیم خدا باران رحمت و لطف و ارزانی را عنایت میکند حدیث داریم هر کس رحم نکند خدا هم به او رحم نمیکند عکس العمل و بازتاب رفتارهای خود ما است مسئولین بیشتر رحم بکنند همکارها و فامیل رحم بکنند هر چه ما مهربانی را در زیر مجموعه مان اضافه کنیم خدا هم لطف و عنایتش را روی سر ما سرازیر میکند عرض کردیم درخواست کردن مضموم است مگر موارد خاص احقاق حق و اما این که کسی میآید درخواست میکند از این طرف به ما گفتند تا مجبور نشدی درخواست نکن حالا اگر درخواست کردند اولا افرادی هستند که تحت تکفل ما هستند نگذاریم درخواست بکنند سر وقت نفقه آنها را بدهیم مخصوصا پدر و مادری که یک عمر به ما محبت کردند حتی خدمت هم نکرده باشند پیر شده اند قبل از این که به زبان بیاورند نیازها را برطرف کنیم حتی فامیل و بستگان که امام صادق میفرماید من مبادرت میکنم به فامیلی که نیاز دارند مبادا آنها اظهار بکنند که این صله رحم بالاترین صله رحمها است که نیاز بستگان را انسان برطرف بکند و اما افرادی که میآیند رو میزنند غیر فامیل و واجب النفقه هستند اینهایی که رو میزنند در روایات داریم یعنی اگر کسی بداند در رد کردن کسی که درخواست میکند چقدر مذمت دارد چقدر زشت است چقدر خدا دوست ندارد هیچ وقت کسی کسی را رد نمیکرد اگر یک مومنی یک نیازمندی فامیل غیر فامیل دوست آشنا غیر آشنا میدانیم راست میگوید واقعا هم نیاز دارد کلاه بردار و متکدی نیست قرض میخواهد مشکل دارد گرفتاری دارد جهاز میخواهد یا مریض دارد در حد توان واقعا وظیفه داریم کمک کنیم.
شریعتی: در حد توان یعنی چه؟
حاج آقا فرحزاد: آن مقداری که از خرج زندگی اضافه است ما یک درصدی را میتوانیم در طول ماه سال کمک کنیم آن مقداری که در توان ما است وظیفه داریم کمک کنیم او آبرویش را گذاشته امام حسین علیه السلام بیان زیبایی دارد میفرماید کسی که آمده رو انداخته به شما آبرویش را ریخته یعنی رویش را به زمین زده یعنی آن وجاهتش را خرد کرده شما دیگر با رد کردن دو برابر نکن بیشتر خوردش نکن او با سوال و درخواست کردن خودش را شکسته آبرویش را ریخته شما که رد میکنی مضاعف میشود شما وجاهت اش را برگردان محترمانه کمک کن و رد نکن لذا در روایات ما و آیات قرآن هم داریم خیلی خیلی سفارش شده که کسی آبرومند و نیازمند واقعی در خانهی ما را زد نامه نوشت خیلی جاها پیامبر و حضرت امیر میفرمودند نامه بنویسید چون در نامه دادن کمتر آبروی طرف ریخته میشود در چهره به چهره آدم بیشتر خجالت میکشد و ذلت دست میدهد اگر دوستی تلفن زد نامه نوشت میفرماید هر جور که میتوانید «وَأَمَّا السَّائِلَ فَلَا تَنْهَرْ» (ضحی/10) آیهی صریح قرآن است خدا میفرماید سائل یعنی درخواست کننده را که واقعا نیازمند است رد نکن نهیب نزن طرد نکن در دعای ابوحمزه میخوانیم امام سجاد علیه السلام در آخرهای دعا عرضه میدارد و امرتنا ان لا نرد السائل عن ابوابنا شما به ما امر کردید که سائلی را از در خانه مان رد نکنیم این رد را خدا دوست ندارد هر طور که میتوانیم در توان است حتی روایت داریم یک کسی در جنگ مرحوم محدث قمی در سفینه کلمهی خلق آورده امیرالمومنین مشغول جهاد بودند با کفار و مشرکین یک مشرکی که با حضرت میجنگید نگاهش افتاد دید شمشیر حضرت خیلی شمشیر قیمتی و برنده و خوبی است چشم اش را گرفت به حضرت گفت میشود این شمشیرت را به ما بدهی شما حساب بکن البته ما شاید توان این کار را هم نداریم جرئت این کار را هم نداریم شاید هم نباید این کار را بکنیم حضرت امیر است او امام است از همه چیز خبر دارد و آنها در یک حدی هستند تعبیری که دربارهی امام سجاد علیه السلام فرزدق شاعر دارد میگوید امام سجاد سلام الله شخصیتی بودند که در عمرشان نه به کسی نگفتند الا در تشهد چون واجب است بتها را انکار بکنیم لا اله بگوییم اگر تشهد واجب نبود بگویند لا اله الا الله به هیچ کس نه نمیگفتند حتی دشمنان به ایشان پناهنده میشدند بعد از واقعهی کربلا انقلابی شد در مدینه یک عدهای به خونخواهی امام حسین و طرفداری اهل بیت حرکت کردند فرزند حنزله عبدالله بن حنزله مروان و دار و دسته اش دنبال پناه گاه میگشتند مروانی که دشمن ترین افراد بود خانواده اش را در پناه حضرت قرار داد امام سجاد چهل خانوار را در پناه قرار داد و از آنها حمایت کرد با این که بعضی هایشان دشمن خود اهل بیت بودند لذا اینها تا میتوانستند مگر این که نامشروع باشد حتی دشمن را رد نمیکردند متوکل عباسی مرض سرطان گرفت مادر او متوسل شد به امام هادی که پسرم مرضی گرفته حضرت دعوایی را سفارش کردند که این را بدهید خوب میشود بعد مادر متوکل هدایای خوبی را به امام هادی علیه السلام فرستاد یعنی اینها این اندازه حتی نسبت به بدترین خلق هم بنایشان این بود که رد نکنند فرزدق میگوید او در عمرش نه نگفته به کسی جایی که بتواند توان داشته باشد کمک میکند لذا آن مشرک به حضرت امیر گفت این شمشیر را میشود مرحمت بفرمایی در حال جنگ حضرت چون اطمینان به خود داشتند شمشیر را پرتاب کرد این مال شما ما به دوستانمان خدمت نمیکنیم حضرت به دشمن ترین خلق. با ابن ملجم چطور برخورد کرد آب و غذای او را سفارش میکرد. حضرت شمشیر را پرتاب کردند منقلب شد آمد روی پاهای امیرالمومنین و مسلمان شد این با مسائل مادی و آداب جنگی سازگاری ندارد معلوم شد شما به ایمانی وابستگی دارد که به آن باید ایمان آورد آن خدایی که میپرستی من قبول دارم و مومن شد با این سخاوت میخواهم عرض کنم سیرهی انبیا و امیرالمومنین پیغمبر خدا همهی اولیا خدا این بوده که نامشروع را نمیگوییم ولی افرادی که حس میکردند راست میگویند نیاز واقعی دارند و گرفتارند اگر در توان شان بود در حد اعلی سعی میکردند که اجابت بکنند اگر هم در توان شان نبود میتوانستند قرض بکنند از یک جایی تهیه بکنند یک بار عرض کردیم تکلف در اسلام نهی شده ولی یک جایی که آدم میتواند رو بزند خدا رحمت کند مرحوم آیت الله بهاء الدینی روح ایشان واقعا شاد باشد خیلی درس اخلاق به ما دادند ما معمولا حدود بیست سی سال منزل ما نزدیک حسینیه آقا بود ایشان فقط مغربها نماز جماعت اقامه میکردند خدمت شان میرفتیم بارها افراد نیازمند میآمدند قبل از نماز میآمدند به امید این که آقا به ایشان کمکی بکند ایشان مقید بودند قبل از نماز کمک بکنند معطل نمیکردند طرف را میفرمودند شاید نخواهد پشت سر ما نماز بخواند یا شاید جای دیگر هم بخواهد برود کمک بگیرد فراوان بیش از صد بار برای ما اتفاق افتاد دیدیم آقا هیچ کس نداشتند یا به رفقا یا به موذن دوستانی که بودند اشاره میکردند میرفتیم خدمت ایشان میگفتند پول قرضی دارید مبلغ ناچیز هم ولو باشد قرض میکردند به آن سائل محترمانه میدادند یا میفرمودند آن کسی که آن گوشه نشسته سفارشی میکردند برو به او بده بعد از یک هفته ده روز که پول میرسید قرض شان را ادا میکردند آیت الله مرعشی نجفی یک نیازمندی رو زده بود سفارش کردند بروید مرحوم آیت الله گلپایگانی نماز استیجاری بگیرید آیت الله گلپایگانی فرمود من میشناختم این شخص آدم با تقوایی نبود احتمال میدادم نمازها را نخواند ولی چون سفارش یک مرجع تقلید بود کمک کردم بعد میگوید من به آقای مرعشی گفتم این آدمی که فرستادی از نظر تقوا و عدالت معلوم نیست فرمودند من از همان موقع که شما به او نماز دادید خودم نمازها را مشغول شدم بخوانم حس کرده او واقعا گرفتار و نیازمند است خود آقا یک مرجع وقت گذاشته نماز قضای استیجاری خوانده از بس که رد کردن را دوست ندارد در قصص العلما مرحوم تنکابنی نقل شده یکی از علمای بزرگ یک شب پیغمبر خدا را خواب دیدند که علمای شیعه را جمع کردند مرحوم ابن فتح حلی که وارد شد ایشان را گفتند بیا بالا کنار خودشان نشاندند حرمت بیش از اندازه با این که کبایر فقها و علما بودند همه جای سوال داشتند که چرا به او بیشتر احترام گذاشت حضرت فرمودند خیلی از علما اگر افراد مراجعه بکنند اگر داشتند کمک میکردند اگر نداشتند میگفتند نداریم رد جمیل میکردند میگفتند دست ما خالی است ولی آقای ابن فهد حلی این طور نبود اگر نداشت آبرویش را گرو میگذاشت خودش را به زحمت میانداخت که مستمند نیازمند گره اش باز شود در حالات آیت الله شیخ زین العابدین مازندارانی نوشته اند ایشان مکرر قرض میکرد مریدهایی داشت مقلدینی داشت از هندوستان میآمدند قرض هایشان را ادا میکردند حتی یک بار کسی نبود قرض بکند میدانست سائل هم گرفتار است یک دیگ بادیهای در خانه بود که در آن غذا درست میکردند قیمتی بود ارزش داشته میبیند پولی نیست کسی هم نیست قرض بگیرد آن دیگ را میبرند دم در میدهند به آن گرفتار میگویند ببر بفروش گره ات را باز کن چند روز بعد میخواستند غذا درست کنند داد میزند دیگ را دزد برده ایشان از کتاب خانه داد زده که دزد نبرده من دادم به یک فقیر دردمند گرفتار گره اش باز شود که میرزای شیرازی میگویند وقتی فهمید که ایشان به خاطر حل معظلات فقرا و گرفتارها فراوان قرض کرده و دیون فراوان گردن اش آمده فرمودند هم قرض های ایشان را بدهید و خودشان فرمودند هر چه فقرا میآیند رد نکنید روایت داریم سیرهی پیغمبر اکرم این بوده که کسی را رد نمیکردند اگر هم نداشتند یا نبود جایی وام بگیرند آیهی قرآن داریم شان نزولش هم همین است خدای مهربان میفرماید «وَإِمَّا تُعْرِضَنَّ عَنْهُمُ ابْتِغَاء رَحْمَةٍ مِّن رَّبِّکَ تَرْجُوهَا فَقُل لَّهُمْ قَوْلاً مَّیْسُورًا» (اسراء/28) یعنی اگر گاهی فقرا و نیازمندهایی میآیند شما چیزی در دسترس نداری ولی به آنها وعده میدهی پیغمبر ما متن حدیث این است که در کافی شریف است پیغمبر عظیم الشان هیچ وقت سائلی را رد نمیکردند اگر هم نداشتند میفرمودند ان شاء الله خدا برساند به شما میدهیم یک نفر آمد گفت چرا وعده میدهی پیغمبر گفت خدا مثل تو را زیاد نکند من وعده میدهم از وعده دادن هم تو مذایقه میکنی؟ میفرماید اگر کسی آمد نداشتی در توان نبود رد جمیل کن یعنی با محبت با مهربانی با وعدههایی که نه وعدهی سر خرمن حضرت امیر میفرماید اَلْمَنْعُ الْجَمِیلُ أَحْسَنُ مِنَ الْوَعْدِ الطَّوِیل وعدهی سر خرمنی شش ماه دیگر یک سال دیگر طرف را امیدوار کنی عمل نکنی خوب نیست وعدهای که واقعا میدانی انجام میدهی خوب است اگر نه رد جمیل بهتر است رد جمیل یعنی این که به او واقعا بفهمانی که من در توانم نیست خوشرویی خوش اخلاقی با احترام بگویی و بعد هم خدا میفرماید قولا میسورا یعنی با متانت و نرمی نه با تندی و اهانت این چه کاری بود کردی و درخواست کردی با متانت بگو من هم غم خوار شما هستم من هم دعا میکنم ان شاء الله برسد در آینده من هم کمک کنم با زبان نرم و ملایم با وعده های دعایی که خدا هم برای شما جور کند هم برای ما و بیشتر خدمت شما برسانیم اگر انسان میتواند جایی تهیه بکند آبرویش را در گرو بگذارد نرم میکنند مرحوم آیت الله بروجردی پدر ایشان ثروتمند بوده املاکی داشته به ایشان رسیده خیلی هم ایشان انفاق میکردند انفاق آیت الله بروجردی واقعا مثل آسید ابوالحسن اصفهانی است خیلی فوق العاده بوده است مکرر شهریه نمیرسیده قرض میکردند کار طلبهها را راه میانداختند مرحوم آیت الله بروجردی یک کوپنهایی حوالههایی داشتند که سر ماه افراد نیازمند میگرفتند میبردند ایشان یک باغچهای ملکی را فروخته بودند یک جایی برای کار مهمی تهیه بکنند یکی از فقرای نیازمند سر ماه میآید ایشان اشتباهی آن حوالهای که پول یک خانه بود به او ماهی ده تومان بیست تومان میداده این پول چند میلیونی را نگاه نکرده داده به این بنده خدا این بنده خدا میرود بازار که آن حواله را تحویل بگیرد میبیند رقم رقم بالایی است میگوید حتما اشتباه شده برمیگردد گدای خوبی بوده میگوید اشتباه شده عادل بوده آقا میفرمایند ما چیزی که دادیم بر نمیگردانیم خیلی سخاوت میخواهد پس نگرفت فرمودند تو هم نیاز داری خانه نداری خدا میخواسته تو خانه دار شوی آن پول کلان را به او برگرداندند امام های ما فراوان روایت داریم افراد نیازمند میآمدند یک قران دو قران کمک نمیکردند میفرمودند در خزانه چقدر است پنج هزار دینار گاهی خود خزانه دار میفرمودند اگر همه را بدهیم چیزی نمیماند میفرمودند خدا میرساند چرا سوء ظن دارید این آقا هستی اش جانش در خطر است آبرویش در خطر است فراوان داریم همهی خزانه را خالی میکردند یک نفر آمد خدمت امام حسن علیه السلام گفت به داد من برس دشمنی به من حمله کرده حرمت پیر و جوان را نگاه نمیدارد فرمود دشمنت چه کسی است گفت فقر فرمودند چقدر در خزانه است همه را بده غلام گفت دیگر چیزی نداریم فرمود من میگویم بده خدا کریم است میرساند و فرمودند این را ببر کارهایت را حل کن هر وقت به شما حمله کرد این دشمن بیا من مقابله کنم آمد خدمت حضرت امیر سائلی درهم نقره است دینار سکهی طلا حضرت فرمودند به این شخص هزار تا بدهید خزانه دار البته مال بیت المال که علی السویه میکردند مال خودشان یا هدایایی بود که داشتند به حضرت گفت دینار بدهم یا درهم حضرت فرمودند در نزد من علی نقره و طلا فرق نمیکند برای من مثل سنگ است منظور این است کار طرف راه بیفتد اینها باکی نداشتند معاویه وقتی حضرت به شهادت رسید گریه کرد گفت حضرت علی کسی بود که اگر یک انبار طلا داشته باشد یا انبار کاه اول انبار طلا را انفاق میکرد این قدر حضرت علی دست دهنده داشت غرض اهل بیت یا سیرهی بزرگان این بوده اگر داشتند کمک میکردند اگر میتوانستند از یک جایی فراهم میکردند مرحوم آیت الله بروجردی رحمة الله علیه حوالهی مبلغ باغچه را به طرف دادند در حالات ایشان نوشتند اواخر عمر ایشان نگران آخرت شان بودند گفتند شما این همه انفاق کردید مسجد اعظم درست کردید حضرت امام آیت الله بهجت خیل از مراجع شاگرد ایشان بودند شما این همه کار خیر بله درست است اما من ترسم این است که خدا من را مواخذه بکند آیا از آبرویت هم انفاق کردی یا نه بعضی مواقع افرادی آمدند پول نداشتی ولی آبرو که داشتی میتوانستی رو بزنی به شما اعتماد داشتند هول داده مبادا در تکلف کردن و خرج کردن در راه خدا کوتاهی کرده باشد.
شریعتی: پس تا میتوانیم درخواست نکنیم و اطرافیان باید حواس شان جمع باشد بستگان به این جا نرسند ولی اگر به هر دلیلی رو زد ما رد نکنیم اگر میدانیم که او صداقت دارد اگر صداقت نداشت.
حاج آقا فرحزاد: افرادی که ما نمیشناسیم مشکوک است یا افرادی که میدانیم دروغ میگویند افرادی که مشکوک اند میآیند در خانه را میزنند کنار ماشین میآیند در کوچه خیابان به آدم میرسند افراد مشکوک را هم در سیرهی پیغمبر و اهل بیت من یکی دو ماهه این موضوع را هم با بزرگان مشورت کردم در سیره بوده سعی شان این بوده تا بتوانند رد نکنند ما روایاتی داریم به این مضمون ما گاهی به افرادی که مستحق نیستند کمک میکنیم میترسیم مستحق در بیاید یک وقت نکند راست بگوید ما اگر اشتباه کردیم موردی به غیر مستحق کمک کردیم طوری نیست ثوابش را به ما میدهد ولی اگر کسی نیاز واقعی داشت و درد مند بود واقعا مریض بود فقر شدید داشت این یک وقت صدمه خورد خطرناک است من همین جا یک نکتهای را بزرگواری سفارش کرد نکتهی قشنگی است الآن کسی در کوچه خیابان میگوید من گرسنه ام بچه ام بیمارستان است اینها را انسان میتواند تحقیق بکند اینها با یکی دو سوال حل میشود آدرست را بده تلفن ات را بده اگر آدم عوضی باشد میرود فوری ولی آدرس میدهد الآن خیلی مجموعهها هستند محقق دارند تحقیق میکنند کمک میکنند اما اگر ما محقق نداریم وقت نداریم با سوال کردن هم حل نشد که او راست میگوید یا دروغ میگوید در بعضی راویات دارد به قلب ات مراجعه بکن ببین چه شهادت میدهد اگر رحمتی از قلبت افتاد که حسم میگوید راست میگوید کمکش کند در قلبت رافت و رحمت طلوع کرد کمک بکن ولو کمک کم ولو مبلغ ناچیز رد نکن رد خوب نیست یک بزرگواری مطلب قشنگی فرمود اگر یک کسی سر راه ما را گرفته بود اگر این آمپول را نخرم بچه ام از بین میرود یا اگر بخاری نداریم ممکن است تلف شویم سرما بخوریم ما هم نمیتوانیم تحقیق کنیم میفرمود ما هر کدام مان توان درصدی برای کمک میتوانیم داشته باشیم مثلا کسی که یک میلیون در آمد دارد میتواند در ماهی پنجاه هزار تومان صد هزار کنار بگذارد برای فقرا ما سعی بکنیم همیشه اضافهی زندگی مان را یا از زندگی مان میزنیم برای صدقات کنار میگذاریم آن صد تومان را همیشه سعی کنیم ماهانه بدهیم مخصوصا ماه صفر که خیلی سفارش شده بندهی فرحزاد اگر ماهیانه در توانم صد هزار تومان است کمک کنم بیشتر نیست اگر در ماه صد هزار تومان را کمک کردم اگر به چنین فقرایی برخورد کردم کمک جزئی کردم یا نکردم دیگر عذاب وجدان ندارم میگویم خدایا من توانم کمک کرده ام من این کار را انجام داده ام دیگر شب میخوابم اگر کسی تلف شد مشکل پیدا کرد بروم سراغ آنهایی که توان شان میلیونی است خدا میآید یقهی آنها را میگیرد من وجدانم آرام است که در حد توانم کمک کردم در بعضی روایات داریم امام کمک جزئی میکرد اگر تشکر میکرد قدردانی میکرد خود این یک تستی است حضرت بیشتر کمک میکردند بعضیها هستند مغرور اند گرفتار نیست با کمک کم هم پس میزند معلوم میشود حرفهای است این جاها را مواظب باشد این متکدیهایی که حرفهای هستند سر چهارراهها گوشه کنار شغل شان این است اینهایی که واقعا کارشان این است مسئولین باید یک فکری بکنند نیروی انتظامی شهرداری بهزیستی کمیته امداد بروند شناسایی بکنند اینها را باید جمع کرد اگر به ما رو زدند ما باز هم صدق و راستی آنها را خبر نداریم ولو یک چیز ناچیزی نمیگوییم کلان بدهند رد را در اسلام دوست ندارند همان طور که ما دوست نداریم خدا ما را رد نکند ما خیلی هم در مقام دعا کارمان راست کامل نیستیم صدق کامل نیستیم صدق کامل اولیا خدا و چهارده معصوم اند اگر همان طور که ما دوست داریم خدا ما را رد نکند ما هم اگر میتوانیم این روایاتی که میگوید حتی غیر مستحق را ما کمک میکنیم.
شریعتی: خیلی نکات خوبی را شنیدیم الحمدلله صفحهی 275 قرار امروز دوستان خوب سمت خدا است آیات 73 ام تا 79 سورهی مبارکهی نحل در سمت خدای امروز تلاوت میشود به برکت صلوات بر محمد و آل محمد
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
وَیَعْبُدُونَ مِن دُونِ اللَّـهِ مَا لَا یَمْلِکُ لَهُمْ رِزْقًا مِّنَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ شَیْئًا وَلَا یَسْتَطِیعُونَ ﴿٧٣﴾ فَلَا تَضْرِبُوا لِلَّـهِ الْأَمْثَالَ إِنَّ اللَّـهَ یَعْلَمُ وَأَنتُمْ لَا تَعْلَمُونَ ﴿٧٤﴾ ضَرَبَ اللَّـهُ مَثَلًا عَبْدًا مَّمْلُوکًا لَّا یَقْدِرُ عَلَى شَیْءٍ وَمَن رَّزَقْنَاهُ مِنَّا رِزْقًا حَسَنًا فَهُوَ یُنفِقُ مِنْهُ سِرًّا وَجَهْرًا هَلْ یَسْتَوُونَ الْحَمْدُ لِلَّهِ بَلْ أَکْثَرُهُمْ لَا یَعْلَمُونَ ﴿٧٥﴾ وَضَرَبَ اللَّـهُ مَثَلًا رَّجُلَیْنِ أَحَدُهُمَا أَبْکَمُ لَا یَقْدِرُ عَلَى شَیْءٍ وَهُوَ کَلٌّ عَلَى مَوْلَاهُ أَیْنَمَا یُوَجِّههُّ لَا یَأْتِ بِخَیْرٍ هَلْ یَسْتَوِی هُوَ وَمَن یَأْمُرُ بِالْعَدْلِ وَهُوَ عَلَى صِرَاطٍ مُّسْتَقِیمٍ ﴿٧٦﴾ وَلِلَّـهِ غَیْبُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَمَا أَمْرُ السَّاعَةِ إِلَّا کَلَمْحِ الْبَصَرِ أَوْ هُوَ أَقْرَبُ إِنَّ اللَّـهَ عَلَى کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ ﴿٧٧﴾ وَاللَّـهُ أَخْرَجَکُم مِّن بُطُونِ أُمَّهَاتِکُمْ لَا تَعْلَمُونَ شَیْئًا وَجَعَلَ لَکُمُ السَّمْعَ وَالْأَبْصَارَ وَالْأَفْئِدَةَ لَعَلَّکُمْ تَشْکُرُونَ ﴿٧٨﴾ أَلَمْ یَرَوْا إِلَى الطَّیْرِ مُسَخَّرَاتٍ فِی جَوِّ السَّمَاءِ مَا یُمْسِکُهُنَّ إِلَّا اللَّهُ إِنَّ فِی ذَلِکَ لَآیَاتٍ لِّقَوْمٍ یُؤْمِنُونَ ﴿٧٩﴾
ترجمه:
و به جای خدا معبودانی را می پرستند که از آسمان ها و زمین، مالک اندک رزقی برای آنان نیستند و هیچ قدرتی هم [برای مالک شدن روزی و رساندنش به آنان] ندارند. (۷۳) بنابراین برای خدا اوصافی [همانند اوصاف موجودات] مَثَل نزنید، یقیناً خدا [کُنه ذات و حقیقت صفات خود را] می داند و شما نمی دانید. (۷۴) خدا مثلی زده است: برده زر خریدی که بر هیچ کاری قدرت ندارد، و کسی که ما از سوی خود رزق نیکویی به او داده ایم، و او در پنهان و آشکار از آن انفاق می کند، آیا [این دو نفر] یکسانند؟ [این مَثَل، بیان کننده جایگاه و منزلت خدا و مجموعه هستی است؛ خدا مالک و فرمانروا و رازق همه مخلوقات و تدبیر کننده امور آنهاست، و همه مخلوقات مملوک و محکوم قدرت اویند؛ پس چرا شما بدون اندیشه و تفکر و بی دلیل و برهان بت های ناتوان وعاجز را که مملوکی بی اراده اند، شریک ربوبیّت حق می دانید؟! آیا خدا وبت مساوی است؟!] همه ستایش ها ویژه خداست [که یگانه ویکتاست وهیچ شریکی ندارد]؛ ولی بیشتر آنان [این حقیقت را] نمی دانند. (۷۵) و خدا مَثَلی [دیگر] زده است: دو مرد را که یکی از آنان لال مادرزاد است [و] بر هیچ کاری قدرت ندارد و سربار سرپرست خویش است؛ او را هر کجا روانه می کند، منفعت و سودی نمی آورد، آیا چنین لال بی قدرت و بی سودی با کسی که [گویا و شنوا است و] به عدالت و انصاف فرمان می دهد و بر راهی راست قرار دارد، یکسان و مساوی است؟ [پس چرا معبودهای لال بی قدرت و بی سود را با خدای توانا و شنوا که ذاتش خیر بی نهایت است، برابر می دانید؟!] (۷۶) غیب آسمان ها و زمین ویژه خداست، و کار برپا کردن قیامت برای او جز مانند یک چشم بر هم زدن یا نزدیک تر از آن نیست، یقیناً خدا بر هر کاری تواناست. (۷۷) و خدا شما را از شکم مادرانتان بیرون آورد در حالی که چیزی نمی دانستید، و برای شما گوش و چشم و قلب قرار داد تا سپاس گزاری کنید. (۷۸) آیا به پرندگان که در فضای آسمان، رام و مسخّر [فرمان او] هستند، ننگریستید که آنها را [از سقوط به زمین] جز خدا نگه نمی دارد؛ یقیناً در آن [وصفی که پرندگان دارند] نشانه هایی [بر توحید، ربوبیّت و قدرت خدا] ست برای گروهی که ایمان دارند. (۷۹)
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
شریعتی: ان شاء الله زندگی همهی دوستان منور به نور صلوات و قرآن باشد خیلی فرصت نداریم روایت را بفرمایید و دعا بکنید
حاج آقا فرحزاد: پیغمبر عظیم الشان علیه و آله السلام فرمودند درخواست کننده را رد نکنید هر طور میشود و بعد فرمودند اگر فقرای دروغ گو نبودند هیچ غنیای رستگار نمیشد یعنی این که این چند فقیر دروغ گو بلاگردان جان اغنیا شدند اغنیا پیش خدا عذر دارند اگر ما ده جا کمک نکردیم چون آدمهایی دورغ گویی بودند این هم یک لطف و رحمتی است چهار دروغ گو پیدا شدند جان اغنیا را خریدند یعنی یک جا جواب و عذر گذاشتند لذا حتی فقرای دروغ گو را هم رد کردن درست نیست یک مبلغ ناچیز بدهید کلا رد را خدا دوست ندارد. امیدواریم خدای متعال خدا به همهی ما رحمت عنایت کند یک شنبهی هفتهی آینده بنا بر قول معتبر تر شهادت امام حسن مجتبی علیه السلام است هفتم صفر را فراموش نکنند و ولادت را بگذارند برای ایام دیگری که آخر های ماه ذی الحجه ولادت داریم آن ایام است در ولادت امام هفتم هم زمان شده بهتر است شهادت را احیا کنیم و برای امام حسن قدم برداریم خدا را قسم میدهیم به امام حسن مجتبی که ماه صفر ماه این بزرگوار است و برادر بزرگوارشان که از همهی گرفتارها رفع گرفتاری بفرماید و دست دهنده و جود و سخاوت به همهی عزیزان مرحمت کند.
شریعتی: الهی آمین خیلی ممنون فردا ان شاء الله با حضور حاج آقای حسینی عزیز خدمت شما خواهیم رسید. السلام علیک یا اباعبدالله.
............................................................................................
برای خرید کتابهای برنامه سمت خدا اینجا کلیک نمائید.
............................................................................................
93/04/16-حجت الاسلام والمسلمین فرحزاد-تقوا عامل برکت در زندگی
برنامه سمت خدا
موضوع برنامه: تقوا عامل برکت در زندگی
کارشناس:حجت الاسلام والمسلمین فرحزاد
تاریخ پخش: 16/04/93
بسم الله الرحمن الرحیم
و صل الله علی محمدٍ و آله الطاهرین
روزی گره از زلف تو وا خواهد شد **** راز شب تار بر ملا خواهد شد
تو آیه وحدتی که با آمدنت **** هر قطب نما، قبله نما خواهد شد
آقای شریعتی: سلام میگویم به همهی بینندههای خوبمان، خانمها و آقایان. طاعات و عبادات شما قبول باشد. خوشحالیم که در این لحظات در روزهای پرنور و ضیافت الهی در کنار شما هستیم. حاج آقای فرحزاد سلام علیکم خیلی خوش آمدید.
حاج آقای فرحزاد: علیکم السلام و رحمة الله، خدمت شما و همهی بینندگان عزیز عرض سلام و ادب و احترام داریم. آروزی قبولی طاعات و بندگی خدا را در این ماه پر خیر و برکت داریم. شب وفات حضرت خدیجه(س) را به همه عزیزان تسلیت عرض میکنم.
آقای شریعتی: بحث ما در ذیل بحث خیر و برکت در زندگی، بحث شکر و شکرگزاری را گفتند و تمام شد. در ایام ماه مبارک رمضان به بحث تقوا پرداختند. آیه 96 سوره مبارکه اعراف را اشاره کردند. خدمت شما هستیم.
حاج آقای فرحزاد: بسم الله الرحمن الرحیم. اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم.
اصلاً ماه رمضان به ماه مبارک معروف است. یکی از مهمترین اسم این ماه رمضان است. مشهورترین القابش هم مبارک است. رمضان المبارک است. یعنی ماهی که با برکت است. زمان با برکت، مکان با برکت، شخص با برکت، عمر با برکت، مال با برکت، اول واژهای هم که پیغمبر برای این ماه به کار بردند، شهر البرکه است. واژه برکت و برکات در قرآن و روایات ما فراوان است. هر چیزی که با برکت بود نتیجه و فایده دارد. خود کلمه برکت به معنی خیر کثیر، فراوانی، دوام، عاقبت بخیری، پایان کار خوب، نتیجه و رشد و نمو است. حضرت زهرا(س) هجده سال بیشتر در این دنیا عمر نکردند ولی آن خیر و برکتی که در طول هجده سال داشتند، افرادی نداشتند. واژه برکت واژه بسیار مهمی است که اگر در هر زمان و مکانی برای هر شخصی بیاید، زندگیاش عوض میشود.
از قول حضرت عیسی وحضرت یحیی در قرآن داریم که «وَ جَعَلَنی مُبارَکاً أَیْنَ ما کُنْتُ» (مریم/31) یعنی خدای متعال مرا هرکجا که هستم، با برکت قرار داده است. یعنی خیر و برکت از وجود بعضی میبارد. چه کنیم هم خودمان و هم جانمان و متعلقاتمان با برکت باشیم.
یکی از عواملی که برکت میآورد، شکرگزاری است. دومین چیزی که باعث افزایش برکت می شود، تقوا و پرهیز از گناه است. آیه 96 سوره اعراف صریحاً میگوید: اگر مردم تقوا پیشه کنند، واقعاً این دو واژه را مراعات کنند، ایمان قلبی بیاورند و تقوا را هم در عمل پیاده کنند. بیبرکتی، اینکه دست به هر کاری میزنند، نمیشود. ممکن است کسی درآمدش کم باشد، اما اینقدر برکت در زندگی دارد، خیلی خوش است. اما ممکن است کسی درآمدش زیاد باشد، اما در زندگی آرامش نداشته باشد. خوشی و راحتی نیست. خداوند میفرماید: اگر مردم تقوا پیشه کنند، در برکات آسمان و زمین را به رویشان باز میکنیم. اصلاً چرا خدا در ماه رمضان روزه را واجب کرده است. این موضوع مهمی است. ما بحثی در فلسفه احکام داریم، بعضی از احکام واجب شده یا حرام شده فلسفهاش هم در قرآن و روایات آمده است. روزهی به این عظمت که سالی یکبار خدا واجب کرده است، همینطور که برای امتهای قبلی هم بوده است. «یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا کُتِبَ عَلَیْکُمُ الصِّیامُ» (بقره/183)، «کُتِبَ» یعنی قطعی شده، یعنی واجب مسلم است. حتی کفاره دارد اگر کسی عمداً بخورد. قضایش را باید بگیرد. خانمهایی که عذر دارند لازم نیست نماز قضا بخوانند. ولی قضای روزه را باید بگیرند. این چه سری است که روزه را اینقدر محکم میگوید. نماز کفارههای روزه را ندارد. میگوید: باید شصت روز روزه بگیری، یک بنده را آزاد کنی، شصت نفر را سیر کنی. خدا در یک کلمه تمام این فلسفهها و حکمتها را بیان میکند. میفرماید: روزه بر شما و امتهای پیشین شما واجب شده «لَعَلَّکُمْ تَتَّقُونَ» برای اینکه به مقام تقوا برسید. یعنی خویشتنداری و صبر و تحمل ما بالا برود. اراده ما در ترک گناه قویتر شود.
کسی که میتواند 17 ساعت آب نخورد و غذا نخورد، با اینکه ضعف دارد، این قدرتش را بالاتر ببرد که جلوی زبانش را هم بگیرد. جلوی چمش را هم بگیرد. داریم در ماه رمضان آمار گناه کم میشود و شیطان در غل و زنجیر است. درهای جهنم بسته و درهای بهشت باز است. از خدای متعال بخواهید همیشه درهای بهشت به روی شما باز باشد. فرمودند: از خدای متعال بخواهید که شیاطین همیشه در غل و زنجیر باشند و بر شما مسلط نشوند.
این فرهنگ باید در جامعه ما جا بیفتد که روزه فقط پرهیز از خوردن و آشامیدن نیست. اینکه من روزه گرفتم، آب و غذا نخوردم. این اقل است. این روزه بسیار عوامانه است. چشم و گوش روزه باشد. همه وجودش باید خدایی وبا تقوا و روزهگیر باشد.
پیغمبر خدا(ص) شنیدند که خانمی به کنیزش فحش داده است. حضرت وقتی فهمیدند به آن خانم گفتند: چرا روزهات را باطل کردی؟ گفت: من چیزی نخوردم. فرمود: مگر به کنیزت فحش ندادی؟ مگر نمیدانی خداوند روزه را مانعی بین ما و آتش جهنم قرار داده است؟ حتی پیامبر فرمودند: اگر کسی غیبت کرد، قبولی روزهاش از بین میرود. باید نخورد و نیاشامد و تا غروب هم نگه دارد ولی روزه، روزهی واقعی است. مگر اینکه جبران کند. کسی دروغ بگوید، روزهاش میپرد. اینها حقیقت روزه نیست. پیغمبر به این خانم فرمودند: چه بسیار کم هستند روزهداران و چه بسیار زیاد هستند افرادی که گرسنگی و تشنگی میکشند و بهرهای از روزه خدا ندارند، مگر گرسنگی و تشنگی. آدم گرسنگی و تشنگی بکشد و هیچ بهرهای هم نبرد.
ما زحمت زیاد میکشیم ولی چرا زحمات ما زیاد نتیجه نمیدهد؟ به خاطر همین است که چیزهایی که اعمال را حفظ میکند تقوا است. یک حوضی را میخواهیم پر از آب کنیم اول باید راههای خروجیاش را ببیندیم. از این طرف راه های خروجی باز است ما هی آب میریزیم و از آن طرف آب بیرون میرود. کیسهی گندم نباید سوراخ باشد، وگرنه از این طرف که میریزیم، خالی میشود. مثنوی میگوید:
گرنه موش دزد در انبان ماست *** گندم طاعات چهل ساله کجاست
اول ای جان دفع شر موش کن *** بعد از آن در جمع گندم کوش کن
پیغمبر(ص) به اصحابشان فرمودند: اگر کسی سبحان الله بگوید، خدا در بهشت یک درخت برای او میکارد. لا اله الا الله بگوید، درختی بر درختانش میافزاید. یک نفر گفت: اگر اینچنین است ما خیلی نخلستان و باغ و بستان در بهشت داریم. حضرت فرمودند: بله به شرطی که آتش نزنید و خراب نکنید. مرا به خیر تو امید نیست، شر مرسان! اینکه من به همسر، فرزند یا یک یتیم نوازش کنم و پول بدهم و غذا بدهم، بعد یک مشت محکم هم در دهانش بزنم.
صد بار بدی کردی و دیدی ثمرش را *** خوبی چه بدی داشت که یکبار نکردی
چرا ما با یدی ثوابها و خوبیهایمان را از بین میبریم. با منت گذاشتن، این سریع قرآن است در اینکه بعضی از اعمال حبط میکند یعنی مهر بطلان میزند. «یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا لا تُبْطِلُوا صَدَقاتِکُمْ بِالْمَنِّ وَ الْأَذى» (بقره/264) باز یکی از چیزها صدقه است. واژه صدقه فرفاً پول دادت به مستحق نیست. نه! سلام کردن صدقه است. کطلبی را آموختن صدقه است. صله رحم صدقه است گره گشایی از کار کسی صدقه است. قرض دادن صدقه است. خدای مهربان میفرماید: خوبیهایتان را با منت گذاشتن از بین نبرید. فقط یک نفر میتواند بر ما منت بگذارد. در آخر دعای یا علیو یاعظیم میگوییم: «فیاذ المن و لا یمن علیک، من علی بفکاک رغبتی من النار» ای خدایی که تو فقط بر ما منت داری. هیچکس بر تو منت ندارد. همه به تو بدهکار هستیم. تو از ما طلبکار هستی. ما از تو طلبکار نیستیم. ما منت پذیر خدا هستیم. نگوییم: خدایا من هفده ساعت روزه گرفتم. وظیفهات بوده است. اینها در مقابل عظمت خدا چیزی نیست. خدایا یک منت دیگر هم بر ما بگذار و ما را از آتش جهنم آزاد کن. خدا چگونه ما را از آتش جهنم آزاد کند؟ با تقوا و پرهیز از گناه. یعنی اگر حالت پرهیز از گناه در کسی بیاید، مهر قبولی زده شده و از آتش جهنم نجات پیدا کرده است.
واژه تقوا تنها واژهای است که بیش از سایر کلمات در قرآن و احادیث و روایات تکرار شده است. خدا در یک آیه سه بار فرموده: «ثُمَّ اتَّقَوْا وَ آمَنُوا ثُمَّ اتَّقَوْا وَ أَحْسَنُوا» (مائده/93) در سوره حشر دو بار فرموده: «یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَ لْتَنْظُرْ نَفْسٌ ما قَدَّمَتْ لِغَدٍ وَ اتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ خَبیرٌ بِما تَعْمَلُونَ» (حشر/18) ای کسانی که ایمان آوردهاید تقوا کنید و از گناه بپرهیزید. برای فردایتان چه تهیه کردید. یعنی بهترین چیزی که میتوانید برای آخرتتان تهیه کنید، تقوا است.
هر امام جمعه در هر هفته که صحبت میکند باید یک خطبه را در مورد تقوا و سفارش به تقوا بگوید. امام جمعه باید ایجاد تقوا و انگیزه تقوا در مردم کند. یعنی طوری حرف بزند که واقعاً مردم از خدا بترسند. سفارش به تقوا تأکید شده است. مشکل جامعه ما افراد بیتقوایی است. اگر تقوا حاکم شود برکات آسمان و زمین نازل میشود. اگر شما با تقوا بودی و یک سبحان الله گفتی، آن برکت در وجود شما ثبت میشود. آن «لا اله الا الله» شما را اهل بهشت میکند. حدیث داریم اگر متقی یکبار «لااله الا الله» با اخلاص بگوید، وارد بهشت میشود. اگر «لا اله الا الله» بگوییم و گناه نکنیم، قطعاً اهل بهشت هستیم.
در همین خطبه شعبانیه که پیغمبر در مورد ماه رمضان ایراد کردند و فرازهای بلندی هم در این خطبه راجع به افطار دادن و صله رحم و خوش اخلاقی و صلوات و کمک به ایتام و سجده و کردن و ... است. بعد از اینکه پیغمبر خدا بیانات مهمی در مورد اعمال ماه رمضان بیان فرمودند، پایان خطبه مولا امیرالمؤمنین از جا بلند شدند و سؤال کردند: یا رسول الله! برترین اعمال در این ماه چیست؟ سؤال کننده دوم شخص عالم، امیرالمؤمنین است. مسؤول و کسی که از او سؤال شده بود، اول شخص عالم، پیغمبر خداست. یعنی اول معلم بشریت از تربیت شدهی خودش که مولا علی است، سؤال میکند. از این بالاتر در عالم استاد و شاگرد نداریم. پیغمبر خدا فرمود: تقوا!
ما خیلی غصه میخوریم از اینکه آدم زحمت بکشد، سحر بلند شود، چقدر مناجات و ابوحمزه بخواند، اما ورع و تقوا نباشد. جوان عزیزی که دعای ابوحمزه میخوانی و شب زندهداری میکنی. مادر و پدرت از تو راضی باشند. گناه نکنی! با نامحرم ارتباط نداشته باشی. اگر هم خطا داشتی، از الآن کنار بگذار. یعنی تمام ثوابها در چاله میرود. اگر چیزی از این بالاتر بود، قطعاً پیغمبر همان را بیان میکردند. پیغمبر اول معلم بشریت است در پاسخ به سؤال علی(ع) فرمودند: بالاترین چیزها ترک گناه است.
ما داستان و خاطره قرآنی خیلی داریم. داستانی که در زمان معاصر خودمان بود. مرحوم شیخ رجبعلی خیاط به عنوان یک کاسب نمونه، و شخصیتی که میتواند برای خیلی از افراد الگو باشد. ایشان خیاط بوده ولی قبل از انقلاب کسی ریش میگذاشت و نماز میخواند، به او شیخ میگفتند. نه اینکه شیخ باشند. کتاب ایشان شاید بیش از صد هزار بار چاپ شده و به زبانهای زنده دنیا، «کیمیای محبت» که آقای محمدی ری شهری نوشتند، به زبان اردو، انگلیسی چاپ شده است.
من 17 ربیع اندونزی بودم، دانشگاه جاکارتا بودم. دیدم کتاب شیخ رجبعلی خیاط به زبان مالی ترجمه شده است، سیصد میلیون در شرق آسیا زبانشان مالی است. پرسیدم: رجبعلی خیاط اینجا چه میکند؟ گفتند: تز عرفان و اخلاق ایشان در اینجا تدریس میشود. داستانی را از رجبعلی خیاط برای دانشجویان آمریکای جنوبی که به قم آمده بودند تعریف کردم، همه سرشان را تکان میدادند. گفتم: مگر اینها متوجه میشوند؟ مترجم گفت: ما این داستان را به زبان اسپانیایی قبلاً برای اینها گفته بودیم. حیف است ما نخوانیم و مرور نکنیم.
رجبعلی خیاطی که اینقدر به ایشان تفضل شده است، از علما و بزرگان و همه قشرها به درس اخلاق ایشان میآمدند و بهره میبردند. دعوت به اخلاص میکرده و اخلاص خیلی برایش مهم بوده است. علت اینکه ایشان این همه اوج گرفت، چون نه سوادی داشت و نه با علوم عربی آشنا بود. حتی سؤالهای عجیب و غریب هم ایشان گاهی پاسخ میدادند. مبدأ تحول ایشان این بود که در جوانی عاشق دختری میشود، اینها در یک جای خلوتی به هم میرسند. هیچ مانعی جز خدا برای گناه نبوده است. مثل داستانی که برای زلیخا و یوسف پیش آمد. با خدا معامله میکند. میگوید: خدایا تو راضی نیستی. من جوان هستم و غریزه جنسی دارم. من به خاطر تو به شهوت و هوا و هوسم میزنم. خدایا تو هم مرا آدم کن و مرا بساز! «وَ أَمَّا مَنْ خافَ مَقامَ رَبِّهِ وَ نَهَى النَّفْسَ عَنِ الْهَوى فَإِنَّ الجْةَ هِىَ الْمَأْوَى» (نازعات/40 و 41) هرکس واقعاً جایگاه خدا را در نظر بگیرد. این پیامک را جواب ندهد. این روابطه نامشروع را قطع کند.جواب این نامحرم را نده. به خاطر خدا این کار را کن، خدا در برکات را باز میکند.
هرچه هست از قامت ناساز بیاندام ماست *** ور نه تشریف تو بر بالای کس کوتاه نیست
اگر ما از گناه قطع کنیم، در رحمت و جمال الهی برای ما باز میشود. در ماه رمضان حالت خویشتن داری ما بالا میرود. اگر جلویش را گرفت و ترمز کرد، «فَإِنَّ الجْنَّةَ هِىَ الْمَأْوَى» همین حالا حالت بهشت به او دست میدهد. یعنی آرامش و خوشی و راحتی و رفاه سراغش میآید.
جوانی میگوید: خانم من تب کرده بود، هرچه مداوا کردیم خوب نمیشد. یک روز من مأمور بودم آقای خیاط را برای جلسه ببرم. ایشان را سوار کردم. گفتم: آقا، خانم من چند روز است و مداوا نمیشود. ایشان یک تأملی کردند و فرمودند: خانم شما سه روز قبل، بچه کوچک شما روی فرش ادرار کرده، عصبانی و تند شده است. بد اخلاقی کرده است و بچه را خیلی کتک زده است. بچه به هق هق افتاده و خدا به مادر غضب کرده و این تب را به جانش فرستاده است. درمان تب او این نیست که قرص تب بر و آمپول و شربت تب بر بخورد، دل این بچه را بدست آورد. تا به خانم مطرح کردم که چنین چیزی بوده، خانم تأیید کرد، از دل بچه درآورد و فوراً تب برطرف شد.
آقای شریعتی: خیلی از ما یک وقتهایی دنبال دستورالعمل، دنبال یک ذکر میگردیم، پیش فلان عالم ربانی میرویم، برای طی مراحل بندگی و سیر و سلوک دستوری به ما بدهند. نوعاً علمای اخلاق توصیه به تقوا میکردند. قرار روزانهی امروز ما صفحه 135 قرآن کریم خواهد بود. آیات 60 تا 68 سوره مبارکه انعام در سمت خدای امروز تلاوت میشود. باز میگردیم به برکت صلوات بر محمد و آل محمد.
«وَ هُوَ الَّذِى یَتَوَفَّئکُم بِالَّیْلِ وَ یَعْلَمُ مَا جَرَحْتُم بِالنهَّارِ ثُمَّ یَبْعَثُکُمْ فِیهِ لِیُقْضىَ أَجَلٌ مُّسَمًّى ثُمَّ إِلَیْهِ مَرْجِعُکُمْ ثُمَّ یُنَبِّئُکُم بِمَا کُنتُمْ تَعْمَلُونَ(60) وَ هُوَ الْقَاهِرُ فَوْقَ عِبَادِهِ وَ یُرْسِلُ عَلَیْکُمْ حَفَظَةً حَتىَّ إِذَا جَاءَ أَحَدَکُمُ الْمَوْتُ تَوَفَّتْهُ رُسُلُنَا وَ هُمْ لَا یُفَرِّطُونَ(61) ثُمَّ رُدُّواْ إِلىَ اللَّهِ مَوْلَئهُمُ الْحَقّ أَلَا لَهُ الحْکْمُ وَ هُوَ أَسرْعُ الحْاسِبِینَ(62) قُلْ مَن یُنَجِّیکمُ مِّن ظُلُمَاتِ الْبرَّ وَ الْبَحْرِ تَدْعُونَهُ تَضرَّعًا وَ خُفْیَةً لَّئنِ أَنجَئنَا مِنْ هَاذِهِ لَنَکُونَنَّ مِنَ الشَّکِرِینَ(63) قُلِ اللَّهُ یُنَجِّیکُم مِّنهْا وَ مِن کلُ کَرْبٍ ثُمَّ أَنتُمْ تُشرْکُونَ(64) قُلْ هُوَ الْقَادِرُ عَلىَ أَن یَبْعَثَ عَلَیْکُمْ عَذَابًا مِّن فَوْقِکُمْ أَوْ مِن تحَتِ أَرْجُلِکُمْ أَوْ یَلْبِسَکُمْ شِیَعًا وَ یُذِیقَ بَعْضَکمُ بَأْسَ بَعْضٍ انظُرْ کَیْفَ نُصرَّفُ الاَیَاتِ لَعَلَّهُمْ یَفْقَهُونَ(65) وَ کَذَّبَ بِهِ قَوْمُکَ وَ هُوَ الْحَقُّ قُل لَّسْتُ عَلَیْکُم بِوَکِیلٍ(66) لِّکلُ نَبَإٍ مُّسْتَقَرٌّ وَ سَوْفَ تَعْلَمُونَ(67) وَ إِذَا رَأَیْتَ الَّذِینَ یخَوضُونَ فىِ ءَایَاتِنَا فَأَعْرِضْ عَنهْمْ حَتىَ یخَوضُواْ فىِ حَدِیثٍ غَیرْهِ وَ إِمَّا یُنسِیَنَّکَ الشَّیْطَنُ فَلَا تَقْعُدْ بَعْدَ الذِّکْرَى مَعَ الْقَوْمِ الظَّالِمِینَ(68)»
ترجمه آیات:
«و اوست که شما را شبهنگام مىمیراند و هر چه در روز کردهاید مىداند، آن گاه بامدادان شما را زنده مىسازد تا آن هنگام که مدت معین عمرتان به پایان رسد. سپس بازگشتتان به نزد اوست و شما را از آنچه کردهاید آگاه مىکند. (60) اوست قاهرى فراتر از بندگانش. نگهبانانى بر شما مىگمارد، تا چون یکى از شما را مرگ فرا رسد فرستادگان ما بى هیچ کوتاهى و گذشتى جان او بگیرند. (61) سپس به نزد خدا، مولاى حقیقى خویش بازگردانیده شوند. بدان که حکم حکم اوست و او سریعترین حسابگران است. (62) بگو: چه کسى شما را از وحشتهاى خشکى و دریا مىرهاند؟ او را به زارى و در نهان مىخوانید که اگر از این مهلکه ما را برهاند، ما نیز از سپاسگزاران خواهیم بود. (63) بگو: خداست که شما را از آن مهلکه و از هر اندوهى مىرهاند، باز هم بدو شرک مىآورید. (64) بگو: او قادر بر آن هست که از فراز سرتان یا از زیر پاهایتان عذابى بر شما بفرستد، یا شما را گروه گروه درهم افکند و خشم و کین گروهى را به گروه دیگر بچشاند. بنگر که آیات را چگونه گوناگون بیان مىکنیم. باشد که به فهم دریابند. (65) قوم تو قرآن را دروغ مىشمردند در حالى که سخنى است بر حق. بگو: من کارساز شما نیستم. (66) به زودى خواهید دانست که براى هر خبرى زمانى معین است. (67) و چون ببینى که در آیات ما از روى عناد گفت و گو مىکنند از آنها رویگردان شو تا به سخنى جز آن پردازند. و اگر شیطان تو را به فراموشى افکند، چون به یادت آمد با آن مردم ستمکاره منشین. (68)»
آقای شریعتی: امام سجاد(ع) فرمودند: اگر تمام مردمی که در شرق و غرب عالم وجود دارند از بین بروند، و من تنها شوم، اگر قرآن با من باشد، هرگز احساس تنهایی و وحشت نخواهم کرد. انشاءالله این ایام فرصت خوبی برای انس با کتاب آسمانی باشد. حاج آقای فرحزاد نکته صلوات و اشاره قرآنی امروز را بفرمایند.
حاج آقای فرحزاد: در روایت داریم که پیغمبر اکرم در شب معراج، به یک فرشته عظیم الجثهای برخورد کردند. عالم ملکوت و عالم بالا حقایق را نشان میداده است. سؤال کردند این فرشته چه کاره است؟ گفتند: من حسابرس خدا هستم. عدد قطرات باران را میدانم حتی میدانم جداگانه حساب کنم که چند قطره در دریا ریخته و چند قطره در خشکی ریخته است. حضرت فرمودند: آیا چیزی هست که از حساب کردن آن عاجز باشی؟ عرض کرد: هرگاه امت شما جمع شوند و بر محمد و آل محمد صلوات بفرستند، من از حساب و شمارش ثواب صلواتی که میفرستند عاجز هستم. به شرطی که صلواتهایمان را با بداخلاقی و گناه و معصیت از بین نبریم، اگر بیتقوایی نباشد، همه اینها ذخیره میشود.
در آیه 63 و 64 خداوند متعال میفرماید: «قُلْ مَن یُنَجِّیکمُ مِّن ظُلُمَاتِ الْبرَّ وَ الْبَحْرِ» اگر در بحران و تاریکیها قرار بگیری، یا در بیابان درمانده شوی، چه میکنی؟ قطعاً یکی از ادله محکم توحید این است که حتی کافر و بت پرست، کمونیست، هرکسی وقتی در یک بحران قرار میگیرد، ناخود آگاه به قدرتی پناه میبرد و او را میخواند و از او استمداد میطلبد. خدای متعال میفرماید: چه کسی شما را از ظلمتهای دریا و خشکی نجات میدهد. در حالی که شما در بحران قرار میگیرید، مخفیانه و بعد هم در دلتان میگویید: «لَّئنِ أَنجَئنَا مِنْ هَاذِهِ لَنَکُونَنَّ مِنَ الشَّکِرِینَ» اگر خدا ما را از این بحران نجات دهد، ما شاکر خدا خواهیم بود. ولی بشر متأسفانه خیلی کفران نعمت می کند. خداوند در آیه بعد میفرماید: بگو «اللَّهُ یُنَجِّیکُم مِّنهْا وَ مِن کلُ کَرْبٍ» قطعاً خداوند هم از این گرفتاری و هم از گرفتاریهای دیگر نجات میدهد. «ثُمَّ أَنتُمْ تُشرْکُونَ» ولی وقتی به سالحل نجات رسیدیم، دیگر فراموش میکنیم.
یکی از علما سوار کشتی شده بود، کشتی به طوفان خورد و همه داشتند غرض میشدند. همه ناله و فریاد و التماس به خدا کردند. وقتی به ساحل رسیدند و نجات پیدا کردند، دوباره همان وضع گناه و عیش و نوش را فراهم کردند. گفتند: شما همین الآن ناله میکردید و فریاد میزدید. گفتند: آن موقع گیر کرده بودیم.
آقای شریعتی: با توجه به اینکه امشب شب وفات حضرت خدیجه(س) است، کمی از ویژگیها و خصایص آن حضرت برای ما بگویند.
آقای فرحزاد: حضرت خدیجه ام المؤمنین هستند، مادر همه مسلمانان هستند. بانوی بینظیری که همه هستیاش را در راه خدا و در راه دفاع از پیغمبر خدا مرحمت کرده است. ما چنین چیزی در تاریخ کم داریم، بانویی که مال و جان و آبرویش را بدهد، در روایات داریم که پیغمبر وقتی یاد حضرت خدیجه میکردند، از تعریف کردن و طلب آمرزش برای این بانو خسته نمیشدند. دائم برای ایشان دعا میکردند. بعضی از همسران پیغمبر به غیرتشان برمیخورد و اعتراض میکردند. حضرت از اعتراض آنها ناراحت میشدند و میفرمودند: دیگر مثل خدیجه پیدا نمیشود. حضرت اول کسی بود که مرا تصدیق کرد. سه سال او و امیرالمؤمنین پشت سر حضرت نماز میخواندند و کمک و یار پیغمبر بودند. او با همه هستیاش مرا کمک کرد در حالی که مردم مرا رها کردند. آن بانو اول ثروتمند حجاز بودند. خواستگاران فراوانی داشتند.
مرحوم سید مرتضی و شیخ طوسی قائل هستند که ایشان دوشیزه بودند. یعنی قبلاً ازدواج نکرده بودند. بسیاری از منابع هم تأکید کردند. بعضی از منابع معتبر گفتند: سن ایشان حدوداً 28 سال بوده است. بانویی بودند که صبرش، وفایش، ایثارش، گذشتش بینظیر بود. دل پیغمبر را اینقدر جذب کرد. پیغمبر بارها مینشستند برای این بانو اشک میریختند و گریه میکردند. این بانو چقدر باید خدایی شده باشد که در قلب اول شخصیت عالم جا پیدا کند. سالی که ایشان از دنیا رفتند، حضرت آن سال را «عام الحزن» یعنی سال عزا و اندوه اعلام کردند. حضرت خدیجه و حضرت ابوطالب در یکسال از دنیا رفتند. دیگر پیامبر یاوری نداشتند. در مکه نمیتوانستند بمانند، به طرف مدینه هجرت کردند. این بانوی بزرگوار شخصیتی است که امامان ما افتخار میکنند. امام سجاد(ع) در خطبه شام فرمودند: من فرزند خدیجه کبری هستم. انشاءالله عزیزان نام خدیجه را زیاد روی بچههایشان بگذارند.
بزرگواری میگفت: من از بس مظلومیت حضرت خدیجه را دیدم، سعی میکنم نام حضرت خدیجه را خیلی ترویج کنم. به بستگان گفتم: هرکس دختر دار شد، اسمش را خدیجه بگذارد، من به او سکه میدهم. حضرت خدیجه(س) دو لقب مشهور به نام طاهره و مبارکه داشتند. این لقبهای دخترشان حضرت زهرا(س) است. طاهره یعنی عفاف و پاکی و حجاب و دوری از نامحرم معروف به طاهره بوده است. مبارکه هم به معنی این بود که از ایشان مرتب خیر و برکت میبارید. اهل خیر بود. اشتغال زایی میکرد و کار خیر میکرد. بعد هم که با پیغمبر ازدواج کردند، همه را در اختیار پیغمبر گذاشتند. شبی که با پیغمبر ازدواج کردند، پیغمبر ما مال و ثروتی نداشتند، در خانه عمویشان زندگی میکردند. حضرت خدیجه زانو زدند و عرض کردند که آقا جان ناراحت نباشید. مال من مال شماست، خانه من خانه شماست. من هم کنیز شما هستم. اول شخصیت عالم همسر پیامبر ما شدند. دوم شخصیت عالم داماد ایشان شده است. سومین شخصیت عالم دخترشان است. بهترین فرزندان عالم نوههای ایشان شدند.
در مقاتل نوشتند که حضرت زینب(ع) وقتی در قتلگاه روضه خواندند، فرمودند: پدرم علی فدای خدیجه کبری! این خیلی تعبیر عجیبی است. چون در آستانه ولادت امام حسن مجتبی(ع) هستیم، روایت داریم امیرالمؤمنین خیلی شباهت به پیغمبر داشتند. آقا امام حسین شباهت زیادی به مادرشان فاطمه زهرا داشتند. امام حسن مجتبی شباهت زیادی به حضرت خدیجه (س) داشتند. کتابی نوشتند که 160 ویژگی برای این بانور بزرگوار است. «خصایص ام المؤمنین، حضرت خدیجه کبری(س)» نام کتاب است.
خدا را به حق محمد و آل محمد قسم میدهیم که قلب امام زمان را از ما راضی و فرجش را نزدیک، و همه ما را جز پیروان اهلبیت قرار بده و رفع هم و غم و گرفتاری از گرفتارها، خصوصاً دوستداران اهل بیت بفرما و وسایل شغل و مسکن و ازدواج و نیاز را برای همه فراهم کن و این ماه را پر از خیر و برکت و متقی قرار بده.
آقای شریعتی: بهترینها را برای شما آرزو میکنم. الحمدلله رب العالمین و صل الله علی سیدنا محمدٍ و آله الطاهرین
..........................................................................................
برای خرید کتابهای برنامه سمت خدا اینجا کلیک نمائید.
..........................................................................................