کد کالا | 8 |
دستهبندی | مذهبی |
زندگی پس از مرگ، رستاخیز، احباط، تکفیر | |
مسعود عالی | |
مترجم | |
عطش | |
رقعی | |
1392 | |
0 | |
شومیز | |
تعداد صفحات | 318 |
توضیحات:
مجموعه مباحثی در زمینه عرصههای مختلف محشر و مواقف هولناک آن در برنامه سمت خدا است. در همین راستا نگارنده جناب آقای حجت الاسلام مسعود عالی به سئوالهای مختلفی در زمینه ویژگیهای سرزمین محشر، نحوه حساب و کتاب خلایق در آن، نامه عمل، ثبت اعمال بندگان، صورت ملکوتی اعمال انسان، تطهیر برخی از انسانها در برزخ و قیامت، وضعیت گناهان در محشر و آثار وضعی آنها در دنیا، صراط و ماهیت آن، مهمترین منزلگاههای قیامت، انواع حسابرسی در محشر، عوامل حبط عمل در قیامت، عوامل تکفیر گناه در آن روز، مهمترین پرسشهای روز قیامت و برخی دیگر از مسایل مربوط به حشر پاسخ داده و آیات و روایات متعددی در این زمینه مورد شرح و بررسی قرار داده است.
...................................................................................................................................................................
عالم برزخ زمان و مقطعی از زندگی انسان است. این عالم که فاصله میان مرگ و قیامت است، بخشی از جریان تکامل انسان را میسر می سازد. (آیه 1 سوره مومنون) پس از آن است که قیامت آغاز می شود و انسان وارد بخش دیگری از زندگی خود می شود.
قرآن در آیه 1 تا 3 سوره زلزال با اشاره به مسئله زلزله شدید رستاخیز و واکنش انسان ها نسبت به اتفاقات و روبه رو شدن با عالم رستاخیز می فرماید:
اذا زلزلت الارض زلزالها و اخرجت الارض اثقالها و قال الانسان مالها؛
هنگامی که زمین به شدت می لرزد و بارهای سنگینش را بیرون می ریزد، در آن هنگامه است که انسان می پرسد: زمین را چه شده است؟
این اولین واکنش آدمیان با عالم قیامت و رستاخیز است. مردمانی که درباره قیامت با تردید و گاه با تعجب و شگفتی برخورد می کردند، از یکدیگر می پرسند که آیا پس از دنیا و مرگ، دنیا و عالم دیگری هست:
یقول الانسان اذا ما مت لسوف اخرج حیا (آیه 66 سوره مریم)
اکنون از خاک بیرون می آیند و ناگهان خود را در حالتی می یابند که زمین به شدت می لرزد و همه آن چیزهایی را که در درون خود داشت بیرون می ریزد.
این اتفاق و بار سنگینی که از درون زمین بیرون می آید، انسان و جن است که پیش از این مرده و در درون خاک جای گرفته بودند....
....................................................................................
برای خرید کتاب اینجا کلیک نمائید.
....................................................................................
93/04/16-حجت الاسلام والمسلمین فرحزاد-تقوا عامل برکت در زندگی
برنامه سمت خدا
موضوع برنامه: تقوا عامل برکت در زندگی
کارشناس:حجت الاسلام والمسلمین فرحزاد
تاریخ پخش: 16/04/93
بسم الله الرحمن الرحیم
و صل الله علی محمدٍ و آله الطاهرین
روزی گره از زلف تو وا خواهد شد **** راز شب تار بر ملا خواهد شد
تو آیه وحدتی که با آمدنت **** هر قطب نما، قبله نما خواهد شد
آقای شریعتی: سلام میگویم به همهی بینندههای خوبمان، خانمها و آقایان. طاعات و عبادات شما قبول باشد. خوشحالیم که در این لحظات در روزهای پرنور و ضیافت الهی در کنار شما هستیم. حاج آقای فرحزاد سلام علیکم خیلی خوش آمدید.
حاج آقای فرحزاد: علیکم السلام و رحمة الله، خدمت شما و همهی بینندگان عزیز عرض سلام و ادب و احترام داریم. آروزی قبولی طاعات و بندگی خدا را در این ماه پر خیر و برکت داریم. شب وفات حضرت خدیجه(س) را به همه عزیزان تسلیت عرض میکنم.
آقای شریعتی: بحث ما در ذیل بحث خیر و برکت در زندگی، بحث شکر و شکرگزاری را گفتند و تمام شد. در ایام ماه مبارک رمضان به بحث تقوا پرداختند. آیه 96 سوره مبارکه اعراف را اشاره کردند. خدمت شما هستیم.
حاج آقای فرحزاد: بسم الله الرحمن الرحیم. اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم.
اصلاً ماه رمضان به ماه مبارک معروف است. یکی از مهمترین اسم این ماه رمضان است. مشهورترین القابش هم مبارک است. رمضان المبارک است. یعنی ماهی که با برکت است. زمان با برکت، مکان با برکت، شخص با برکت، عمر با برکت، مال با برکت، اول واژهای هم که پیغمبر برای این ماه به کار بردند، شهر البرکه است. واژه برکت و برکات در قرآن و روایات ما فراوان است. هر چیزی که با برکت بود نتیجه و فایده دارد. خود کلمه برکت به معنی خیر کثیر، فراوانی، دوام، عاقبت بخیری، پایان کار خوب، نتیجه و رشد و نمو است. حضرت زهرا(س) هجده سال بیشتر در این دنیا عمر نکردند ولی آن خیر و برکتی که در طول هجده سال داشتند، افرادی نداشتند. واژه برکت واژه بسیار مهمی است که اگر در هر زمان و مکانی برای هر شخصی بیاید، زندگیاش عوض میشود.
از قول حضرت عیسی وحضرت یحیی در قرآن داریم که «وَ جَعَلَنی مُبارَکاً أَیْنَ ما کُنْتُ» (مریم/31) یعنی خدای متعال مرا هرکجا که هستم، با برکت قرار داده است. یعنی خیر و برکت از وجود بعضی میبارد. چه کنیم هم خودمان و هم جانمان و متعلقاتمان با برکت باشیم.
یکی از عواملی که برکت میآورد، شکرگزاری است. دومین چیزی که باعث افزایش برکت می شود، تقوا و پرهیز از گناه است. آیه 96 سوره اعراف صریحاً میگوید: اگر مردم تقوا پیشه کنند، واقعاً این دو واژه را مراعات کنند، ایمان قلبی بیاورند و تقوا را هم در عمل پیاده کنند. بیبرکتی، اینکه دست به هر کاری میزنند، نمیشود. ممکن است کسی درآمدش کم باشد، اما اینقدر برکت در زندگی دارد، خیلی خوش است. اما ممکن است کسی درآمدش زیاد باشد، اما در زندگی آرامش نداشته باشد. خوشی و راحتی نیست. خداوند میفرماید: اگر مردم تقوا پیشه کنند، در برکات آسمان و زمین را به رویشان باز میکنیم. اصلاً چرا خدا در ماه رمضان روزه را واجب کرده است. این موضوع مهمی است. ما بحثی در فلسفه احکام داریم، بعضی از احکام واجب شده یا حرام شده فلسفهاش هم در قرآن و روایات آمده است. روزهی به این عظمت که سالی یکبار خدا واجب کرده است، همینطور که برای امتهای قبلی هم بوده است. «یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا کُتِبَ عَلَیْکُمُ الصِّیامُ» (بقره/183)، «کُتِبَ» یعنی قطعی شده، یعنی واجب مسلم است. حتی کفاره دارد اگر کسی عمداً بخورد. قضایش را باید بگیرد. خانمهایی که عذر دارند لازم نیست نماز قضا بخوانند. ولی قضای روزه را باید بگیرند. این چه سری است که روزه را اینقدر محکم میگوید. نماز کفارههای روزه را ندارد. میگوید: باید شصت روز روزه بگیری، یک بنده را آزاد کنی، شصت نفر را سیر کنی. خدا در یک کلمه تمام این فلسفهها و حکمتها را بیان میکند. میفرماید: روزه بر شما و امتهای پیشین شما واجب شده «لَعَلَّکُمْ تَتَّقُونَ» برای اینکه به مقام تقوا برسید. یعنی خویشتنداری و صبر و تحمل ما بالا برود. اراده ما در ترک گناه قویتر شود.
کسی که میتواند 17 ساعت آب نخورد و غذا نخورد، با اینکه ضعف دارد، این قدرتش را بالاتر ببرد که جلوی زبانش را هم بگیرد. جلوی چمش را هم بگیرد. داریم در ماه رمضان آمار گناه کم میشود و شیطان در غل و زنجیر است. درهای جهنم بسته و درهای بهشت باز است. از خدای متعال بخواهید همیشه درهای بهشت به روی شما باز باشد. فرمودند: از خدای متعال بخواهید که شیاطین همیشه در غل و زنجیر باشند و بر شما مسلط نشوند.
این فرهنگ باید در جامعه ما جا بیفتد که روزه فقط پرهیز از خوردن و آشامیدن نیست. اینکه من روزه گرفتم، آب و غذا نخوردم. این اقل است. این روزه بسیار عوامانه است. چشم و گوش روزه باشد. همه وجودش باید خدایی وبا تقوا و روزهگیر باشد.
پیغمبر خدا(ص) شنیدند که خانمی به کنیزش فحش داده است. حضرت وقتی فهمیدند به آن خانم گفتند: چرا روزهات را باطل کردی؟ گفت: من چیزی نخوردم. فرمود: مگر به کنیزت فحش ندادی؟ مگر نمیدانی خداوند روزه را مانعی بین ما و آتش جهنم قرار داده است؟ حتی پیامبر فرمودند: اگر کسی غیبت کرد، قبولی روزهاش از بین میرود. باید نخورد و نیاشامد و تا غروب هم نگه دارد ولی روزه، روزهی واقعی است. مگر اینکه جبران کند. کسی دروغ بگوید، روزهاش میپرد. اینها حقیقت روزه نیست. پیغمبر به این خانم فرمودند: چه بسیار کم هستند روزهداران و چه بسیار زیاد هستند افرادی که گرسنگی و تشنگی میکشند و بهرهای از روزه خدا ندارند، مگر گرسنگی و تشنگی. آدم گرسنگی و تشنگی بکشد و هیچ بهرهای هم نبرد.
ما زحمت زیاد میکشیم ولی چرا زحمات ما زیاد نتیجه نمیدهد؟ به خاطر همین است که چیزهایی که اعمال را حفظ میکند تقوا است. یک حوضی را میخواهیم پر از آب کنیم اول باید راههای خروجیاش را ببیندیم. از این طرف راه های خروجی باز است ما هی آب میریزیم و از آن طرف آب بیرون میرود. کیسهی گندم نباید سوراخ باشد، وگرنه از این طرف که میریزیم، خالی میشود. مثنوی میگوید:
گرنه موش دزد در انبان ماست *** گندم طاعات چهل ساله کجاست
اول ای جان دفع شر موش کن *** بعد از آن در جمع گندم کوش کن
پیغمبر(ص) به اصحابشان فرمودند: اگر کسی سبحان الله بگوید، خدا در بهشت یک درخت برای او میکارد. لا اله الا الله بگوید، درختی بر درختانش میافزاید. یک نفر گفت: اگر اینچنین است ما خیلی نخلستان و باغ و بستان در بهشت داریم. حضرت فرمودند: بله به شرطی که آتش نزنید و خراب نکنید. مرا به خیر تو امید نیست، شر مرسان! اینکه من به همسر، فرزند یا یک یتیم نوازش کنم و پول بدهم و غذا بدهم، بعد یک مشت محکم هم در دهانش بزنم.
صد بار بدی کردی و دیدی ثمرش را *** خوبی چه بدی داشت که یکبار نکردی
چرا ما با یدی ثوابها و خوبیهایمان را از بین میبریم. با منت گذاشتن، این سریع قرآن است در اینکه بعضی از اعمال حبط میکند یعنی مهر بطلان میزند. «یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا لا تُبْطِلُوا صَدَقاتِکُمْ بِالْمَنِّ وَ الْأَذى» (بقره/264) باز یکی از چیزها صدقه است. واژه صدقه فرفاً پول دادت به مستحق نیست. نه! سلام کردن صدقه است. کطلبی را آموختن صدقه است. صله رحم صدقه است گره گشایی از کار کسی صدقه است. قرض دادن صدقه است. خدای مهربان میفرماید: خوبیهایتان را با منت گذاشتن از بین نبرید. فقط یک نفر میتواند بر ما منت بگذارد. در آخر دعای یا علیو یاعظیم میگوییم: «فیاذ المن و لا یمن علیک، من علی بفکاک رغبتی من النار» ای خدایی که تو فقط بر ما منت داری. هیچکس بر تو منت ندارد. همه به تو بدهکار هستیم. تو از ما طلبکار هستی. ما از تو طلبکار نیستیم. ما منت پذیر خدا هستیم. نگوییم: خدایا من هفده ساعت روزه گرفتم. وظیفهات بوده است. اینها در مقابل عظمت خدا چیزی نیست. خدایا یک منت دیگر هم بر ما بگذار و ما را از آتش جهنم آزاد کن. خدا چگونه ما را از آتش جهنم آزاد کند؟ با تقوا و پرهیز از گناه. یعنی اگر حالت پرهیز از گناه در کسی بیاید، مهر قبولی زده شده و از آتش جهنم نجات پیدا کرده است.
واژه تقوا تنها واژهای است که بیش از سایر کلمات در قرآن و احادیث و روایات تکرار شده است. خدا در یک آیه سه بار فرموده: «ثُمَّ اتَّقَوْا وَ آمَنُوا ثُمَّ اتَّقَوْا وَ أَحْسَنُوا» (مائده/93) در سوره حشر دو بار فرموده: «یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَ لْتَنْظُرْ نَفْسٌ ما قَدَّمَتْ لِغَدٍ وَ اتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ خَبیرٌ بِما تَعْمَلُونَ» (حشر/18) ای کسانی که ایمان آوردهاید تقوا کنید و از گناه بپرهیزید. برای فردایتان چه تهیه کردید. یعنی بهترین چیزی که میتوانید برای آخرتتان تهیه کنید، تقوا است.
هر امام جمعه در هر هفته که صحبت میکند باید یک خطبه را در مورد تقوا و سفارش به تقوا بگوید. امام جمعه باید ایجاد تقوا و انگیزه تقوا در مردم کند. یعنی طوری حرف بزند که واقعاً مردم از خدا بترسند. سفارش به تقوا تأکید شده است. مشکل جامعه ما افراد بیتقوایی است. اگر تقوا حاکم شود برکات آسمان و زمین نازل میشود. اگر شما با تقوا بودی و یک سبحان الله گفتی، آن برکت در وجود شما ثبت میشود. آن «لا اله الا الله» شما را اهل بهشت میکند. حدیث داریم اگر متقی یکبار «لااله الا الله» با اخلاص بگوید، وارد بهشت میشود. اگر «لا اله الا الله» بگوییم و گناه نکنیم، قطعاً اهل بهشت هستیم.
در همین خطبه شعبانیه که پیغمبر در مورد ماه رمضان ایراد کردند و فرازهای بلندی هم در این خطبه راجع به افطار دادن و صله رحم و خوش اخلاقی و صلوات و کمک به ایتام و سجده و کردن و ... است. بعد از اینکه پیغمبر خدا بیانات مهمی در مورد اعمال ماه رمضان بیان فرمودند، پایان خطبه مولا امیرالمؤمنین از جا بلند شدند و سؤال کردند: یا رسول الله! برترین اعمال در این ماه چیست؟ سؤال کننده دوم شخص عالم، امیرالمؤمنین است. مسؤول و کسی که از او سؤال شده بود، اول شخص عالم، پیغمبر خداست. یعنی اول معلم بشریت از تربیت شدهی خودش که مولا علی است، سؤال میکند. از این بالاتر در عالم استاد و شاگرد نداریم. پیغمبر خدا فرمود: تقوا!
ما خیلی غصه میخوریم از اینکه آدم زحمت بکشد، سحر بلند شود، چقدر مناجات و ابوحمزه بخواند، اما ورع و تقوا نباشد. جوان عزیزی که دعای ابوحمزه میخوانی و شب زندهداری میکنی. مادر و پدرت از تو راضی باشند. گناه نکنی! با نامحرم ارتباط نداشته باشی. اگر هم خطا داشتی، از الآن کنار بگذار. یعنی تمام ثوابها در چاله میرود. اگر چیزی از این بالاتر بود، قطعاً پیغمبر همان را بیان میکردند. پیغمبر اول معلم بشریت است در پاسخ به سؤال علی(ع) فرمودند: بالاترین چیزها ترک گناه است.
ما داستان و خاطره قرآنی خیلی داریم. داستانی که در زمان معاصر خودمان بود. مرحوم شیخ رجبعلی خیاط به عنوان یک کاسب نمونه، و شخصیتی که میتواند برای خیلی از افراد الگو باشد. ایشان خیاط بوده ولی قبل از انقلاب کسی ریش میگذاشت و نماز میخواند، به او شیخ میگفتند. نه اینکه شیخ باشند. کتاب ایشان شاید بیش از صد هزار بار چاپ شده و به زبانهای زنده دنیا، «کیمیای محبت» که آقای محمدی ری شهری نوشتند، به زبان اردو، انگلیسی چاپ شده است.
من 17 ربیع اندونزی بودم، دانشگاه جاکارتا بودم. دیدم کتاب شیخ رجبعلی خیاط به زبان مالی ترجمه شده است، سیصد میلیون در شرق آسیا زبانشان مالی است. پرسیدم: رجبعلی خیاط اینجا چه میکند؟ گفتند: تز عرفان و اخلاق ایشان در اینجا تدریس میشود. داستانی را از رجبعلی خیاط برای دانشجویان آمریکای جنوبی که به قم آمده بودند تعریف کردم، همه سرشان را تکان میدادند. گفتم: مگر اینها متوجه میشوند؟ مترجم گفت: ما این داستان را به زبان اسپانیایی قبلاً برای اینها گفته بودیم. حیف است ما نخوانیم و مرور نکنیم.
رجبعلی خیاطی که اینقدر به ایشان تفضل شده است، از علما و بزرگان و همه قشرها به درس اخلاق ایشان میآمدند و بهره میبردند. دعوت به اخلاص میکرده و اخلاص خیلی برایش مهم بوده است. علت اینکه ایشان این همه اوج گرفت، چون نه سوادی داشت و نه با علوم عربی آشنا بود. حتی سؤالهای عجیب و غریب هم ایشان گاهی پاسخ میدادند. مبدأ تحول ایشان این بود که در جوانی عاشق دختری میشود، اینها در یک جای خلوتی به هم میرسند. هیچ مانعی جز خدا برای گناه نبوده است. مثل داستانی که برای زلیخا و یوسف پیش آمد. با خدا معامله میکند. میگوید: خدایا تو راضی نیستی. من جوان هستم و غریزه جنسی دارم. من به خاطر تو به شهوت و هوا و هوسم میزنم. خدایا تو هم مرا آدم کن و مرا بساز! «وَ أَمَّا مَنْ خافَ مَقامَ رَبِّهِ وَ نَهَى النَّفْسَ عَنِ الْهَوى فَإِنَّ الجْةَ هِىَ الْمَأْوَى» (نازعات/40 و 41) هرکس واقعاً جایگاه خدا را در نظر بگیرد. این پیامک را جواب ندهد. این روابطه نامشروع را قطع کند.جواب این نامحرم را نده. به خاطر خدا این کار را کن، خدا در برکات را باز میکند.
هرچه هست از قامت ناساز بیاندام ماست *** ور نه تشریف تو بر بالای کس کوتاه نیست
اگر ما از گناه قطع کنیم، در رحمت و جمال الهی برای ما باز میشود. در ماه رمضان حالت خویشتن داری ما بالا میرود. اگر جلویش را گرفت و ترمز کرد، «فَإِنَّ الجْنَّةَ هِىَ الْمَأْوَى» همین حالا حالت بهشت به او دست میدهد. یعنی آرامش و خوشی و راحتی و رفاه سراغش میآید.
جوانی میگوید: خانم من تب کرده بود، هرچه مداوا کردیم خوب نمیشد. یک روز من مأمور بودم آقای خیاط را برای جلسه ببرم. ایشان را سوار کردم. گفتم: آقا، خانم من چند روز است و مداوا نمیشود. ایشان یک تأملی کردند و فرمودند: خانم شما سه روز قبل، بچه کوچک شما روی فرش ادرار کرده، عصبانی و تند شده است. بد اخلاقی کرده است و بچه را خیلی کتک زده است. بچه به هق هق افتاده و خدا به مادر غضب کرده و این تب را به جانش فرستاده است. درمان تب او این نیست که قرص تب بر و آمپول و شربت تب بر بخورد، دل این بچه را بدست آورد. تا به خانم مطرح کردم که چنین چیزی بوده، خانم تأیید کرد، از دل بچه درآورد و فوراً تب برطرف شد.
آقای شریعتی: خیلی از ما یک وقتهایی دنبال دستورالعمل، دنبال یک ذکر میگردیم، پیش فلان عالم ربانی میرویم، برای طی مراحل بندگی و سیر و سلوک دستوری به ما بدهند. نوعاً علمای اخلاق توصیه به تقوا میکردند. قرار روزانهی امروز ما صفحه 135 قرآن کریم خواهد بود. آیات 60 تا 68 سوره مبارکه انعام در سمت خدای امروز تلاوت میشود. باز میگردیم به برکت صلوات بر محمد و آل محمد.
«وَ هُوَ الَّذِى یَتَوَفَّئکُم بِالَّیْلِ وَ یَعْلَمُ مَا جَرَحْتُم بِالنهَّارِ ثُمَّ یَبْعَثُکُمْ فِیهِ لِیُقْضىَ أَجَلٌ مُّسَمًّى ثُمَّ إِلَیْهِ مَرْجِعُکُمْ ثُمَّ یُنَبِّئُکُم بِمَا کُنتُمْ تَعْمَلُونَ(60) وَ هُوَ الْقَاهِرُ فَوْقَ عِبَادِهِ وَ یُرْسِلُ عَلَیْکُمْ حَفَظَةً حَتىَّ إِذَا جَاءَ أَحَدَکُمُ الْمَوْتُ تَوَفَّتْهُ رُسُلُنَا وَ هُمْ لَا یُفَرِّطُونَ(61) ثُمَّ رُدُّواْ إِلىَ اللَّهِ مَوْلَئهُمُ الْحَقّ أَلَا لَهُ الحْکْمُ وَ هُوَ أَسرْعُ الحْاسِبِینَ(62) قُلْ مَن یُنَجِّیکمُ مِّن ظُلُمَاتِ الْبرَّ وَ الْبَحْرِ تَدْعُونَهُ تَضرَّعًا وَ خُفْیَةً لَّئنِ أَنجَئنَا مِنْ هَاذِهِ لَنَکُونَنَّ مِنَ الشَّکِرِینَ(63) قُلِ اللَّهُ یُنَجِّیکُم مِّنهْا وَ مِن کلُ کَرْبٍ ثُمَّ أَنتُمْ تُشرْکُونَ(64) قُلْ هُوَ الْقَادِرُ عَلىَ أَن یَبْعَثَ عَلَیْکُمْ عَذَابًا مِّن فَوْقِکُمْ أَوْ مِن تحَتِ أَرْجُلِکُمْ أَوْ یَلْبِسَکُمْ شِیَعًا وَ یُذِیقَ بَعْضَکمُ بَأْسَ بَعْضٍ انظُرْ کَیْفَ نُصرَّفُ الاَیَاتِ لَعَلَّهُمْ یَفْقَهُونَ(65) وَ کَذَّبَ بِهِ قَوْمُکَ وَ هُوَ الْحَقُّ قُل لَّسْتُ عَلَیْکُم بِوَکِیلٍ(66) لِّکلُ نَبَإٍ مُّسْتَقَرٌّ وَ سَوْفَ تَعْلَمُونَ(67) وَ إِذَا رَأَیْتَ الَّذِینَ یخَوضُونَ فىِ ءَایَاتِنَا فَأَعْرِضْ عَنهْمْ حَتىَ یخَوضُواْ فىِ حَدِیثٍ غَیرْهِ وَ إِمَّا یُنسِیَنَّکَ الشَّیْطَنُ فَلَا تَقْعُدْ بَعْدَ الذِّکْرَى مَعَ الْقَوْمِ الظَّالِمِینَ(68)»
ترجمه آیات:
«و اوست که شما را شبهنگام مىمیراند و هر چه در روز کردهاید مىداند، آن گاه بامدادان شما را زنده مىسازد تا آن هنگام که مدت معین عمرتان به پایان رسد. سپس بازگشتتان به نزد اوست و شما را از آنچه کردهاید آگاه مىکند. (60) اوست قاهرى فراتر از بندگانش. نگهبانانى بر شما مىگمارد، تا چون یکى از شما را مرگ فرا رسد فرستادگان ما بى هیچ کوتاهى و گذشتى جان او بگیرند. (61) سپس به نزد خدا، مولاى حقیقى خویش بازگردانیده شوند. بدان که حکم حکم اوست و او سریعترین حسابگران است. (62) بگو: چه کسى شما را از وحشتهاى خشکى و دریا مىرهاند؟ او را به زارى و در نهان مىخوانید که اگر از این مهلکه ما را برهاند، ما نیز از سپاسگزاران خواهیم بود. (63) بگو: خداست که شما را از آن مهلکه و از هر اندوهى مىرهاند، باز هم بدو شرک مىآورید. (64) بگو: او قادر بر آن هست که از فراز سرتان یا از زیر پاهایتان عذابى بر شما بفرستد، یا شما را گروه گروه درهم افکند و خشم و کین گروهى را به گروه دیگر بچشاند. بنگر که آیات را چگونه گوناگون بیان مىکنیم. باشد که به فهم دریابند. (65) قوم تو قرآن را دروغ مىشمردند در حالى که سخنى است بر حق. بگو: من کارساز شما نیستم. (66) به زودى خواهید دانست که براى هر خبرى زمانى معین است. (67) و چون ببینى که در آیات ما از روى عناد گفت و گو مىکنند از آنها رویگردان شو تا به سخنى جز آن پردازند. و اگر شیطان تو را به فراموشى افکند، چون به یادت آمد با آن مردم ستمکاره منشین. (68)»
آقای شریعتی: امام سجاد(ع) فرمودند: اگر تمام مردمی که در شرق و غرب عالم وجود دارند از بین بروند، و من تنها شوم، اگر قرآن با من باشد، هرگز احساس تنهایی و وحشت نخواهم کرد. انشاءالله این ایام فرصت خوبی برای انس با کتاب آسمانی باشد. حاج آقای فرحزاد نکته صلوات و اشاره قرآنی امروز را بفرمایند.
حاج آقای فرحزاد: در روایت داریم که پیغمبر اکرم در شب معراج، به یک فرشته عظیم الجثهای برخورد کردند. عالم ملکوت و عالم بالا حقایق را نشان میداده است. سؤال کردند این فرشته چه کاره است؟ گفتند: من حسابرس خدا هستم. عدد قطرات باران را میدانم حتی میدانم جداگانه حساب کنم که چند قطره در دریا ریخته و چند قطره در خشکی ریخته است. حضرت فرمودند: آیا چیزی هست که از حساب کردن آن عاجز باشی؟ عرض کرد: هرگاه امت شما جمع شوند و بر محمد و آل محمد صلوات بفرستند، من از حساب و شمارش ثواب صلواتی که میفرستند عاجز هستم. به شرطی که صلواتهایمان را با بداخلاقی و گناه و معصیت از بین نبریم، اگر بیتقوایی نباشد، همه اینها ذخیره میشود.
در آیه 63 و 64 خداوند متعال میفرماید: «قُلْ مَن یُنَجِّیکمُ مِّن ظُلُمَاتِ الْبرَّ وَ الْبَحْرِ» اگر در بحران و تاریکیها قرار بگیری، یا در بیابان درمانده شوی، چه میکنی؟ قطعاً یکی از ادله محکم توحید این است که حتی کافر و بت پرست، کمونیست، هرکسی وقتی در یک بحران قرار میگیرد، ناخود آگاه به قدرتی پناه میبرد و او را میخواند و از او استمداد میطلبد. خدای متعال میفرماید: چه کسی شما را از ظلمتهای دریا و خشکی نجات میدهد. در حالی که شما در بحران قرار میگیرید، مخفیانه و بعد هم در دلتان میگویید: «لَّئنِ أَنجَئنَا مِنْ هَاذِهِ لَنَکُونَنَّ مِنَ الشَّکِرِینَ» اگر خدا ما را از این بحران نجات دهد، ما شاکر خدا خواهیم بود. ولی بشر متأسفانه خیلی کفران نعمت می کند. خداوند در آیه بعد میفرماید: بگو «اللَّهُ یُنَجِّیکُم مِّنهْا وَ مِن کلُ کَرْبٍ» قطعاً خداوند هم از این گرفتاری و هم از گرفتاریهای دیگر نجات میدهد. «ثُمَّ أَنتُمْ تُشرْکُونَ» ولی وقتی به سالحل نجات رسیدیم، دیگر فراموش میکنیم.
یکی از علما سوار کشتی شده بود، کشتی به طوفان خورد و همه داشتند غرض میشدند. همه ناله و فریاد و التماس به خدا کردند. وقتی به ساحل رسیدند و نجات پیدا کردند، دوباره همان وضع گناه و عیش و نوش را فراهم کردند. گفتند: شما همین الآن ناله میکردید و فریاد میزدید. گفتند: آن موقع گیر کرده بودیم.
آقای شریعتی: با توجه به اینکه امشب شب وفات حضرت خدیجه(س) است، کمی از ویژگیها و خصایص آن حضرت برای ما بگویند.
آقای فرحزاد: حضرت خدیجه ام المؤمنین هستند، مادر همه مسلمانان هستند. بانوی بینظیری که همه هستیاش را در راه خدا و در راه دفاع از پیغمبر خدا مرحمت کرده است. ما چنین چیزی در تاریخ کم داریم، بانویی که مال و جان و آبرویش را بدهد، در روایات داریم که پیغمبر وقتی یاد حضرت خدیجه میکردند، از تعریف کردن و طلب آمرزش برای این بانو خسته نمیشدند. دائم برای ایشان دعا میکردند. بعضی از همسران پیغمبر به غیرتشان برمیخورد و اعتراض میکردند. حضرت از اعتراض آنها ناراحت میشدند و میفرمودند: دیگر مثل خدیجه پیدا نمیشود. حضرت اول کسی بود که مرا تصدیق کرد. سه سال او و امیرالمؤمنین پشت سر حضرت نماز میخواندند و کمک و یار پیغمبر بودند. او با همه هستیاش مرا کمک کرد در حالی که مردم مرا رها کردند. آن بانو اول ثروتمند حجاز بودند. خواستگاران فراوانی داشتند.
مرحوم سید مرتضی و شیخ طوسی قائل هستند که ایشان دوشیزه بودند. یعنی قبلاً ازدواج نکرده بودند. بسیاری از منابع هم تأکید کردند. بعضی از منابع معتبر گفتند: سن ایشان حدوداً 28 سال بوده است. بانویی بودند که صبرش، وفایش، ایثارش، گذشتش بینظیر بود. دل پیغمبر را اینقدر جذب کرد. پیغمبر بارها مینشستند برای این بانو اشک میریختند و گریه میکردند. این بانو چقدر باید خدایی شده باشد که در قلب اول شخصیت عالم جا پیدا کند. سالی که ایشان از دنیا رفتند، حضرت آن سال را «عام الحزن» یعنی سال عزا و اندوه اعلام کردند. حضرت خدیجه و حضرت ابوطالب در یکسال از دنیا رفتند. دیگر پیامبر یاوری نداشتند. در مکه نمیتوانستند بمانند، به طرف مدینه هجرت کردند. این بانوی بزرگوار شخصیتی است که امامان ما افتخار میکنند. امام سجاد(ع) در خطبه شام فرمودند: من فرزند خدیجه کبری هستم. انشاءالله عزیزان نام خدیجه را زیاد روی بچههایشان بگذارند.
بزرگواری میگفت: من از بس مظلومیت حضرت خدیجه را دیدم، سعی میکنم نام حضرت خدیجه را خیلی ترویج کنم. به بستگان گفتم: هرکس دختر دار شد، اسمش را خدیجه بگذارد، من به او سکه میدهم. حضرت خدیجه(س) دو لقب مشهور به نام طاهره و مبارکه داشتند. این لقبهای دخترشان حضرت زهرا(س) است. طاهره یعنی عفاف و پاکی و حجاب و دوری از نامحرم معروف به طاهره بوده است. مبارکه هم به معنی این بود که از ایشان مرتب خیر و برکت میبارید. اهل خیر بود. اشتغال زایی میکرد و کار خیر میکرد. بعد هم که با پیغمبر ازدواج کردند، همه را در اختیار پیغمبر گذاشتند. شبی که با پیغمبر ازدواج کردند، پیغمبر ما مال و ثروتی نداشتند، در خانه عمویشان زندگی میکردند. حضرت خدیجه زانو زدند و عرض کردند که آقا جان ناراحت نباشید. مال من مال شماست، خانه من خانه شماست. من هم کنیز شما هستم. اول شخصیت عالم همسر پیامبر ما شدند. دوم شخصیت عالم داماد ایشان شده است. سومین شخصیت عالم دخترشان است. بهترین فرزندان عالم نوههای ایشان شدند.
در مقاتل نوشتند که حضرت زینب(ع) وقتی در قتلگاه روضه خواندند، فرمودند: پدرم علی فدای خدیجه کبری! این خیلی تعبیر عجیبی است. چون در آستانه ولادت امام حسن مجتبی(ع) هستیم، روایت داریم امیرالمؤمنین خیلی شباهت به پیغمبر داشتند. آقا امام حسین شباهت زیادی به مادرشان فاطمه زهرا داشتند. امام حسن مجتبی شباهت زیادی به حضرت خدیجه (س) داشتند. کتابی نوشتند که 160 ویژگی برای این بانور بزرگوار است. «خصایص ام المؤمنین، حضرت خدیجه کبری(س)» نام کتاب است.
خدا را به حق محمد و آل محمد قسم میدهیم که قلب امام زمان را از ما راضی و فرجش را نزدیک، و همه ما را جز پیروان اهلبیت قرار بده و رفع هم و غم و گرفتاری از گرفتارها، خصوصاً دوستداران اهل بیت بفرما و وسایل شغل و مسکن و ازدواج و نیاز را برای همه فراهم کن و این ماه را پر از خیر و برکت و متقی قرار بده.
آقای شریعتی: بهترینها را برای شما آرزو میکنم. الحمدلله رب العالمین و صل الله علی سیدنا محمدٍ و آله الطاهرین
..........................................................................................
برای خرید کتابهای برنامه سمت خدا اینجا کلیک نمائید.
..........................................................................................
کد کالا | 7 |
دستهبندی | مذهبی |
زندگی پس از مرگ، برزخ، رجعت، رستاخیز | |
مسعود عالی | |
مترجم | |
عطش | |
رقعی | |
1392 | |
0 | |
شومیز | |
تعداد صفحات | 342 |
توضیحات:
سرنوشت انسان ۲ ، احوال رجعت برزخ و نفخه صور
کتاب سرنوشت انسان ۲ ، احوال رجعت برزخ و نفخه صور ، سلسله مباحثی است که طی حدود یک سال و نیم در روزهای یکشنبه در برنامه سمت خدا ، در شبکه ۳ سیمای جمهوری اسلامی با عنوان « یاد مرگ » مطرح می شد و به درخواست بسیاری از بینندگان محترم ، اینک به صورت کتاب به نگارش درآمده است .
فهرست کلی کتاب سرنوشت انسان ۲ ، احوال رجعت برزخ و نفخه صور :
گفتار سیزدهم : روابط انسان ها با یکدیگر پس از مرگ
ارتباط اموات / ارتباط اموات با یکدیگر (زندگی فردی) / دیدارهای برزخی / معرفت افزایی / قانون دیدار / طعام معرفت / چشم های ریزبین / تکامل معرفتی در برزخ / مجمع عمومی وادی السلام یا برهوت / انس با ارواح مومنین / مجلس دیدار …..
گفتار چهاردهم : روابط انسان ها با عالم دنیا پس از مرگ
ارتباط اموات با عالم دنیا / سیر به سوی خدا / محدودیت عالم دنیا / احاطه و اشراف برزخی / اشراف برزخی به تناسب ایمان / گونه های ارتباط اموات با عالم دنیا / اطلاع از زنده ها / بالاترین درجه اشراف …..
گفتار پانزدهم : بهره گیری اموات از عالم دنیا (۱)
3بهره هایی که به اموات می رسد / باقیات صالحات …..
گفتار شانزدهم : بهره گیری اموات از عالم دنیا (۲)
هدایای عالم دنیا به اهل قبور / اموات چگونه از عمل زندگان بهره مند می شوند / طلب مغفرت برای گناهکاران / حساب مردگان با خداست / از اموات به نیکی یاد کنید / طلب رحمت برای کافران ممنوع ! …..
گفتار هفدهم : ارتباط اموات با قبر و زائر قبورشان
4ارتباط با قبر خاکی و انس با زائر قبر خود / انس میت با بدن / آشنایی با نظام برزخ / سرور و انس اموات / احترام به جسد و قبر میت / نپوسیدن برخی از بدن ها / بدن شیخ طوسی ….
گفتار هجدهم : ارتباط زنده ها با اموات
ارتباط زنده ها با اموات / حیات برزخی / فلسفه وجودی برزخ / جلوه هایی از زیبایی بهشت / برزخ فرصتی برای جبران / راه ارتباط با عالم بالا ….
گفتار نوزدهم : چند پرسش
انس با حضرت عزرائیل / تطهیر در عالم برزخ / تطهیر در مواقف محشر / پاک شدن در دنیا / ضربه های سهمگین و ترس حیوانات / سوال قبر غیرمسلمان / تعصب بر باطل / باقیات ناصالح ….
گفتار بیستم : مقدمات قیامت (ظهور و رجعت)
سیر نزولی و سیر صعودی / مقصد سیر صعودی / محجوب بودن خدا در دنیا / توجه مرحوم آیت الله حجت / دوران رجعت /جامعه مهدوی ….
گفتار بیست و یکم : اعتقاد به رجعت ، حکمت رجعت
دوران شکوفایی / رجعت ، از ضروریات مذهب / تعریف رجعت / استبعاد و انکار رجعت …..
گفتار بیست و دوم : ظهور و رجعت ، دوران رجعت
خلاصه بحث قبل / زمان ظهور / شرایط ظهور / رجعت ، اجباری و رجعت اختیاری / در انتظار رجعت / از هر امتی گروهی رجعت می کنند ….
گفتار بیست و سوم : پرسش هایی درباره رجعت
...............................................................................
برای خرید کتاب اینجا کلیک نمائید.
...............................................................................
کد کالا | 9 |
دستهبندی | مذهبی |
زندگی پس از مرگ، صراط مستقیم، شفاعت | |
مسعود عالی | |
مترجم | |
عطش | |
رقعی | |
1392 | |
0 | |
شومیز | |
تعداد صفحات | 270 |
توضیحات:
این کتاب پیرامون صراط و شفاعت از سلسله مباحث برنامه سمت خدا توسط استاد مسعود عالی می باشد.
درباره مولف:
حجت الاسلام و المسلمین مسعود عالی
تاریخ تولد :1342 – تهران
تحصیلات : خارج فقه و اصول ، کارشناسی جامعه شناسی
اساتید برجسته : حضرات آیات شیخ جواد تبریزی ، مکارم شیرازی ، بهجت ، مصلحی اراکی
.........................................................................
برای خرید کتاب اینجا کلیک نمائید.
.........................................................................
93/05/21-حجت الاسلام والمسلمین حسینی قمی بررسی جریان تکفیری و وهابیت
بسم الله الرحمن الرحیم و صلی الله علی محمد و آله الطاهرین
به عاشقی که رسیدیم پایمان دادند * * * به جای بال دو دست دعایمان دادند
دعا گرفت و پس از سالهای سال کویر * * * زمین شکافت و دشتی رهایمان دادند
سراب بود و عطش خاک میوزید از ابر * * * نسیمی آمد و حال و هوایمان دادند
مهی وزید که عطر فرات با خود داشت * * * چه غیرتی به رگ و ریشههایمان دادند
سوار آمد و کوتاه شد مسیر بهشت * * * شبی مدینه شبی کربلایمان دادند
هوای عشق تو کردیم و یا کریم شدیم * * * کنار گنبد و گلدسته جایمان دادند
و سالهاست که بیمار چشمهای توایم * * * هزار شکر خدا را شفایمان دادند
شریعتی: سلام میگویم به همهی بینندههای خوبمان خانمها و آقایان خیلی خوش آمدید به سمت خدای امروز ما. خیلی خوشحالیم که در این لحظات و دقایق همراه شما هستیم و درکنار شما. امروز را به همه شما تسلیت میگویم. سالروز تکریم و بزرگداشت مقام حضرت عبدالعظیم حسنی و سالروز تکریم وفات این بزرگوار است که ان شاء الله دوستان بزرگواری که زائر حرم حضرت عبدالعظیم حسنی هستند امروز در تهران حتماً نائب الزیاره ما و بینندگان ما باشند ان شاء الله حاج آقای حسینی سلام علیکم و رحمة الله.
حاج آقا حسینی: سلام علیکم و رحمة الله عرض سلام و ارادت خالصانه دارم به همهی بینندگان عزیز در هر کجا که برنامه را میبینند من هم همین طور که شما فرمودید عرض تسلیت سالروز تکریم وفات حضرت عبدالعظیم حسنی این امام زادهی واجب التعظیم سلام الله علیه و نیمهی ماه شوال سالروز شهادت حضرت حمزه سید الشهداء سلام الله علیه و شهدای احد را هم تسلیت عرض میکنم.
شریعتی: سلامت باشید. قبل از این که وارد بحث شویم یک طرحی را آستان مقدس حضرت عبدالعظیم حسنی دارد برگزار میکند به مناسبت این ایام و آن هم طرح قرآنی هزاران شاخهی یاسین است که هدیه به حضرت عبدالعظیم حسنی قرار است بشود و علاقه مندان به شرکت در این طرح میتوانند با ارسال تعداد سورههای یاسین قرائت شده به سامانهی 10005122 در این طرح شرکت بکنند که ان شاء الله در اثناء برنامه دوستان زیرنویس خواهند کرد. بحث هفتهی گذشتهی ما خیلی مورد استقبال دوستان قرار گرفت، بررسی جریانات تکفیری و خیلی هم مورد استفاده. با توجه به پیامهایی که از دوستان به ما رسیده تقاضا داشتند که این هفته هم این بحث را ادامه دهیم که ظاهراً ادامهی همان بحث هفتهی گذشتهاست ما خدمت شما هستیم.
حاج آقا حسینی: بسم الله الرحمن الرحیم همان طور که شما اشاره فرمودید از امتیازات برنامهی سمت خدا همیشه این طور بوده که همراه با نگاه مخاطبین حرکت را ادامه میداده اگر چه ما در سر سفرهی امیرمومنان سلام الله علیه مهمان بودیم و سیرهی امیرمومنان سلام الله علیه ولی هفتهی گذشته وقتی موضوع بررسی جریانات تکفیری را مطرح کردیم به مناسبت هشتم شوال همان طور که شما اشاره فرمودید تقریباً نود و نه درصد پیامهای بینندگان عزیز این بود که این بحث را ادامه دهیم ما هم تسلیم امر همهی مخاطبین هستیم، تا وقتی که بینندگان بفرمایند ما این بحث را ادامه بدهیم ادامه خواهیم داد. من فقط همان یادآوری که هفته گذشته در آغاز بحث عرض کردم این هفته هم یادآوری کنم و آن هم این که حساب تکفیریها و وهابیون از حساب عموم مسلمانها جدا است در جلسهی گذشته هم عرض کردیم شاهدش این است که اولین کسانی که با ابن تیمیه در قرن هشتم که افکار جریان تکفیری ریشهاش از آنجا شروع میشود اول کسی که با افکار آن مبارزه کرد علمای عصر خودش بودهاند و گفتیم ابن تیمیه را به زندان انداختند گفتند این افکار رواجش برای عالم اسلام خطر دارد، واقعاً هم خطرناک بود شما الآن ببینید داعشیها یک بخشی از ادامهی آن جریان هستند اگر کسی دستش به این داعشیها برسد اینها را به زندان نمیاندازد اینها را از بین نمیبرد ابن تیمیه را به زندان انداختند و در زندان مرد. همین طور محمد بن عبدالوهاب در قرن دوازدهم وقتی افکار خودش را مطرح کرد اولین مخالفتها از سوی علمای معاصر خودش شد و اولین رد بر او را برادرش سلیمان بن عبدالوهاب نوشت بنابراین این را عزیزان نه به عنوان یک تعارف سیاسی نه واقعاً اعتقاد قلبیمان و گزارش تاریخ است که حساب جریان تکفیری و حساب وهابیت حساب افکار ابن تیمیه جداً از حساب افکار عموم مسلمانها در عالم جدا است. همان طور که الآن حساب صهیونیستها از حساب یهودیهای عالم جدا است واقعاً جداست در همین یک ماه گذشته که جنایات صهیونیستها بود در همهی عالم یهودیها مسیحیها تظاهرات کردند علیه صهیونیستها، حساب صهیونیستها جداست حساب جریان تکفیری هم از عموم مسلمانها جداست. با این مقدمهی کوتاه بحثمان را از این نقطه آغاز میکنیم که مهم ترین مسئلهای که در بحث اعتقادات مطرح میشود و جریان تکفیری به آن تمسک میکند مسئلهی توحید و شرک است. آنها توحید را یک جوری معنا میکنند که فقط خودشان موحد میشوند همه میشوند مشرک، غیر از خودشان همه مشرکاند همه کافراند هفتهی گذشته در خبرها بینندگان عزیز مطالعه کردند و شنیدند که در همین افکاری که الآن جریانات تکفیری در عراق است یکی از همین داعشیها اعلام کرده کسانی که به ما میپیوندند باید دوباره شهادتین را بر زبان جاری کنند، مسلمان شوند تا حالا کافر بودهاند.
شریعتی: همان نکته ای که شما اشاره کرده بودید.
حاج آقا حسینی: گفتیم که طرز تفکری را که محمد بن عبدالوهاب داشت درست عین همان طرز تفکر الآن است میگویند باید دوباره شهادتین را بگویید همه را کافر میدانند میگویند ما مسلمانیم لذا اگر دیگران مسئلهی توسل در زندگی شان توسل به اولیاء خدا توسل به پیامبر توسل به اهل بیت به پیامبران به پیامبر زادگان را میگویند شرک است، زیارت اینها شرک است، ساخت گنبد و بارگاه برای اینها شرک است، بوسیدن گنبد و بارگاه احترام به گنبد و بارگاه میگویند شرک است، تبرک جستن به اینها میگویند شرک است، گرامی داشت مراسمشان. الآن ما میگوییم سالروز شهادت حضرت حمزه سید الشهداست مجلس بگیریم به احترام این شهید بزرگوار میگویند شرک است به احترام پیامبر شرک است جشن پیامبر شرک است سالروز وفات پیامبر شرک است، همهی اینها را شرک میدانند و کسی که مشرک شد میگویند خونش مباح است شما کافرید خونت مباح است اگر بروید در برابر ضریح پیامبر گرامی اسلام در برابر قبول ائمهی بقیع تواضعی کنید احترامی کنید سلامی کنید صدایی بزنید تبرکی بجویید به آسانی شما مشرک میشوید کافر میشوید و خونتان مباح است، اگر مهم ترین بحث تفسیر توحید و شرک است ما از همین جا میخواهیم شروع کنیم توحید یعنی چه؟ توحیدی که قرآن آورده چه معنا و تفسیری دارد که ما همه مشرکیم و شما مسلمانید؟ بسم الله، قرآن بین ما و شما حکومت بکند حَِکَم باشد. توحید معنایش چیست؟ من خیلی ساده و سریع میگویم در این برنامهی عمومی رسانه در حد مخاطبین عام من عرض کنم میدانید توحید مراتبی دارد توحید در ذات، دوم توحید در خالقیت، سوم توحید در تدبیر، چهارم توحید در عبادت، کدام یک از این مراحل ما مشرک داریم؟ توحید در ذات یعنی خدا یکی است خدا مانندی ندارد شریکی ندارد هر روز میخوانیم «قُلْ هُوَ اللهُ أَحَدٌ» (اخلاص/1)، «لَیْسَ کَمِثْلِهِ شَیْءٌ» (شوری/11)، توحید در خالقیت آفریدگار یکی است غیر از خدا آفریدگاری وجود ندارد «اللَّهُ خَالِقُ کُلِّ شَیْءٍ» (زمر/62). توحید در تدبیر یدبر الامر خدا فقط تدبیر امور عالم دستش است دیگران تدبیر دستشان نیست توحید در عبادت پرستش از آن خداست همه بندهی خدا هستند من یک آیه ای را بخوانم که تمام این مراحل توحید در آن آمده است سورهی مبارکهی یونس آیهی سوم «إِنَّ رَبَّکُمُ اللّهُ الَّذِی خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضَ فِی سِتَّةِ أَیَّامٍ ثُمَّ اسْتَوَی عَلَی الْعَرْشِ یُدَبِّرُ الأَمْرَ» خدا مدبر امور است خدا خالق امور است خدا خالق همهی عالم است «مَا مِن شَفِیعٍ إِلاَّ مِن بَعْدِ إِذْنِهِ ذَلِکُمُ اللّهُ رَبُّکُمْ فَاعْبُدُوهُ» این مراتب توحید است میدانید که مشرکین در بحث توحید در خالقیت مشکلی نداشتند یعنی قبول داشتند خالق عالم خداست این آیه در چند جای قرآن آمده است «وَلَئِنْ سَأَلْتَهُمْ مَنْ خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ» (زمر/38) اگر از مشرکین هم سوال میکردی خالق آسمان و زمین کیست لیقولن الله میگفتند خدا پس مشکل مشرکین چه بود؟ اینها مشکلشان شرک در ربوبیت بود. یعنی میگفتند درست است خدا عالم را خلق کرده ولی بعد از خلق عالم تدبیر امور را به بتها واگذار کرده است، دیگر خدا رفته کنار قرآن میفرماید مومنین فرق نگاه توحیدی و شرک این است موحد میگوید عزت همه مال خداست اما بت پرست چه میگوید؟ مشرک چه میگوید؟ میگوید نه قرآن میفرماید «وَاتَّخَذُوا مِن دُونِ اللَّهِ آلِهَةً لِّیَکُونُوا لَهُمْ عِزّاً» (مریم/19) بت میپرستیدند که وسیلهی عزتشان باشد موحد چه میگوید؟ پیروزی دست خداست نصرت دست خداست ادارهی امور عالم دست خداست مشرک چه میگوید؟ عین همین آیه باز است «وَاتَّخَذُوا مِنْ دُونِ اللَّهِ آلِهَةً لَعَلَّهُمْ یُنصَرُونَ» (یس/75) بتها آنها را یاری بکنند پس در یک جمله خیلی ساده عرض میکنم مراتب توحید، توحید در ذات، توحید در خالقیت، توحید در ربوبیت، توحید در عبادت تمام این مراتب کدام یک از اینها منافات دارد با این کارهایی که همهی مسلمانها دارند انجام میدهند، اگر میروند زیارت اگر متوسل به اولیاء خدا میشوند اگر تبرک میجویند به مرقد اولیاء خدا با کدام یک از این مراحل توحید منافات دارد؟ عبادت تفسیرش چیست؟ عبادت یعنی خضوع در برابر موجودی که ما او را معبود میدانیم، رب میدانیم، اله میدانیم، امام رضوان الله علیه یک تعبیر زیبایی دارند بینندگان عزیز خوب است نظرشان به این باشد امام یک کتابی دارد متاسفانه کمتر مورد استفاده قرار گرفته. کتاب کشف اسرار همهی کتابهای امام رضوان الله علیه شاید شناخته شده است این یکی کمتر حتماً میدانید بر اساس غیرت دینی که امام داشت در زمان خودشان یک کسی کتابی نوشت اسرار هزار ساله، حملات عجیبی داشت به اعتقادات مسلمانها امام درس فقه و اصولشان را تعطیل کردند یادمان باشد، این را میگویند اولویت شناسی امام درس خودشان را تعطیل کردند نشستند در خانه و در رد این کتاب نوشتند این آن کتاب اسرار هزار ساله بود این شد کشف اسرار به قلم خود امام رضوان الله علیه. امام در این کتاب بخشی از این مباحث را مطرح کردند فرمودند عبادت یعنی چه؟ عبادت یعنی کسی را به عنوان خدا ما ستایش کنیم، عبادت سادهی ساده بخواهیم بگوییم در یک برنامهی عمومی کسی را به عنوان خدا ما در برابرش تواضع کنیم. ما سوالمان از جریان تکفیری این است آیا اگر ما میرویم زیارت اگر توسل داریم اگر تبرک میجوییم اگر مجلس میگیریم جشن میگیریم شادی میگیریم عزا میگیریم برای ائمه برای اولیاء برای پیامبر آیا ما داریم به عنوان خدا در برابر انبیاء و اولیاء تواضع میکنیم و ستایش میکنیم.
شریعتی: یا این که تکریم و تعظیم مقام و شئون آن هاست؟
حاج آقا حسینی: مقام آن هاست. نکتهی خیلی مهمی است شما اشاره فرمودید اگر ما بخواهیم هر نوع تذلل هر نوع تواضع هر نوع فروتنی را در برابر دیگران شرک بدانیم بگوییم این عبادت غیر خداست اگر این طور بگوییم باید بگوییم همهی مومنین مشرکاند، باید بگوییم معاذ الله فرشتگان مشرکاند، باید بگوییم انبیاء مشرکاند، یک آیهی صریح بخوانم بحث خیلی روشن است قرآن به همهی ما دستور داده سورهی مبارکه اسراء آیهی 24 «وَاخْفِضْ لَهُمَا جَنَاحَ الذُّلِّ مِنَ الرَّحْمَةِ» انسان در برابر پدر و مادر بال رحمت بگشا اوج تواضع، اوج فروتنی، اوج تذلل در برابر پدر و مادرت. این تعظیم از نگاه آنها باید شرک باشد نمونهی دوم سورهی مبارکه مائده آیهی 54 «مَن یَرْتَدَّ مِنکُمْ عَن دِینِهِ فَسَوْفَ یَأْتِی اللّهُ بِقَوْمٍ» خدا یک گروهی میآورد یُحِبُّهُم و یُحِبّونَه خدا را دوست دارند خدا آنها را دوست دارد «أَذِلَّةٍ عَلَی الْمُؤْمِنِینَ» ویژگی ایشان هستند این گروهی که خدا را دوست دارند خدا اینها را دوست دارند در برابر مومنین اوج تذلل و خشوع را دارند همهی مومنین کافرند؟ قرآن فرمان به شرک میدهد؟ «أَعِزَّةٍ عَلَی الْکَافِرِینَ» در برابر کفار نه خیلی تنداند اما در برابر مومنین در اوج تواضعاند نمونهی سوم سورهی مبارکهی بقره آیهی 24 «وَإِذْ قُلْنَا لِلْمَلائِکَةِ اسْجُدُوا لِآدَمَ» به فرشتگان گفتیم در برابر آدم سجده کن دیگر از سجده بالاتر؟ از این تواضع بالاتر؟ سجده در برابر آدم بود. پس خداوند هم دستور شرک میدهد؟ معاذ الله. تواضع کرنش تذلل به معنای شرک نیست نمونهی چهارم دوستان همه این آیه را بلد هستند سورهی مبارکهی یوسف آیهی 100 «وَ رَفَعَ أَبَوَیْهِ عَلَى الْعَرْشِ وَ خَرُّوا لَهُ سُجَّداً» داستان یوسف و یعقوب. یعقوب، همسرش، برادران یوسف به سجده افتادند در برابر یوسف این شد تعبیر همان خوابی که یوسف دیده بود. آیا اینها شرک است؟ اگر ما اوج تواضع و تذلل داشته باشیم در برابر انسانها، در برابر پدر و مادر، در برابر مومنین، رفتیم زیارت دست به سینه میایستیم اوج تواضع در برابر نبی گرامی اسلام اولیاء خدا اهل بیت امام زادگان چه ربطی به شرک دارد؟ کدام یک از مراتب توحید ما به هم خورده؟ توحید در عبادت یعنی این که شما در برابر کسی به عنوان این که او معبود است تواضع کنید تعریف امام رضوان الله علیه. به عنوان ستایش به عنوان این که او معبود است ما کجا چنین حرفی زدهایم؟ این زیارت جامعهی کبیره که گاهی وقتی همین جریانات تکفیری میخواهند گیر بدهند که این زیارت میدهند. در این زیارت جامعهی کبیره ما چه میگوییم به ائمه؟ سراسر توحید است «إِلَى اللَّهِ تَدْعُونَ وَ عَلَیْهِ تَدُلُّونَ وَ بِهِ تُؤْمِنُونَ وَ لَهُ تُسَلِّمُونَ وَ بِأَمْرِهِ تَعْمَلُونَ» من حساب کردم حدود شصت بار اسم ظاهر الله در جامعهی کبیره آمده، دهها بار ضمیری که برمیگردد، شما از خدایید به سوی خدا دعوت میکنید. همهاش توحید است. ما کجا در برابر اولیاء خدا در برابر انبیاء به عنوان این که اینها معبود ما هستند تواضع کردهایم؟ معاذ الله. این تا به این جا. بگذارید من بعضی از آیات قرآن را دو داستان بگویم که بحث خسته کننده نباشد آیهی 64 سورهی مبارکه نساء، عزیزان اگر مدینه مشرف شده باشند وقتی زیارت نبی مکرم اسلام را میخواهند بخوانند این زیارت را میخوانند اول زیارت اشهد ان لا اله الا الله این هم مظهر توحید است زیارت پیامبر با شهادتین شروع میشود وحده لا شریک له و ان محمد عبده و رسوله صلی الله علیه و آله تا میرسد به این جا میگوییم اللهم انک قلت خدایا تو گفته ای در قرآن گفته ای سورهی نساء آیهی 64 «وَلَوْ أَنَّهُمْ إِذ ظَّلَمُوا أَنفُسَهُمْ جَاءُوکَ» آدمهای گناه کار جائوک این آیهی قرآن است در زیارت نامه آمده است، گناه کارها بیایند پیش پیامبر چه کنند؟ فَاستَغفِرالله بگویند خدایا ما را بیامرز «وَاسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ» پیامبر برایشان طلب آمرزش بکند این توسل نیست؟ کجایش شرک است؟ اگر واسطه قرار دادن پیامبر و اولیاء خدا شرک است معاذ الله قرآن فرمان شرک میدهد؟ استغفر لهم الرسول آیهی دیگر. باز من آیاتی را بخوانم بینندگان باز با آنها انس داشته باشند. سورهی مبارکهی یوسف آیهی 97 هزار بار این داستان را شنیدهاید این آیات در ذهنتان باشد خیلی مهم است برادران یوسف وقتی متوجه اشتباهشان شدند توبه کردند آمدند پیش پدر یعقوب «یا اَبانا اِستَغفِر لَنا» پدر تو از خدا بخواه خدا ما را بیامرزد این شرک است؟ واسطه قرار دادن؟ توسل؟
شریعتی: پاسخ آنها چیست در برابر این جواب ها؟
حاج آقا حسینی: عرض میکنم یک نکته ای دارد در صحبت تکمیلی عرض میکنم. در همین دعای توسل که اینها با دعای توسل اصلاً نمیتوانند کنار بیایند، من حساب کردم هفده بار در دعای توسل ما میگوییم یا «یا وَجیهاً عِندَاللّهِ اِشفَع لَنا عِندَاللّه» من چند تا آیهی دیگر را میگویم بینندگان خودشان نگاه کنند سورهی آل عمران آیه 159 خطاب به پیامبر، پیامبر تو برای مردم طلب آمرزش کن سورهی مبارکهی منافقون آیهی 5، به منافقین میگفتند بیایید پیامبر برای شما طلب آمرزش کند، نمیپذیرفتند. من یک نمونهی دیگر باز عرض میکنم این سورهی مبارکهی آل عمران است ما قرآن را قبول داریم یا نه؟ قرآن دارد داستان عیسی را نقل میکند «وَرَسُولاً إِلَی بَنِی إِسْرَائِیلَ أَنِّی قَدْ جِئْتُکُم بِآیَةٍ مِّن رَّبِّکُمْ أَنِّی أَخْلُقُ لَکُم» خدایا این را چه بیانی باید گفت؟ اخلق عیسی میگوید من «أَخْلُقُ لَکُم مِّنَ الطِّینِ کَهَیْئَةِ الطَّیْرِ» من از گل پرنده درست میکنم «فَأَنفُخُ فِیهِ فَیَکُونُ طَیْرًا بِإِذْنِ اللَّـهِ» پرنده میشود به اذن الله «أُبْری ُالاَکْمَهَ و الاَبْرصَ و أُحیِ المَوْتی ' بِإذنِ اللّه» عیسی میگوید این قرآن است سورهی آل عمران من عیسی میگوید من مرده زنده میکنم به اذن الله این شرک است؟ این قرآن است احی الموتی من مرده را زنده میکنم معجزهی عیسی این بود اما به اذن الله، «أُنَبِّئُکُمْ بِما تَأْکُلُونَ وَ ما تَدَّخِرُونَ فی بُیُوتِکُمْ» (آل عمران/49) از غیب خبر میدهم اما به اذن الله همه به اذن الله اینها شرک است؟ نکته ای که شما اشاره فرمودید که این جا چه میگویند؟ حرفشان چه است؟ یک حرفی میزنند من به این حرف اشاره کنم بینندگان عنایت داشته باشند گاهی میگویند همهی اینهایی که شما گفتید ما قبول داریم درست است توسل برادران یوسف آمدند پیش یعقوب گفتند پدر تو از خدا بخواه به پیامبر ما بگوییم یا رسول الله تو از خدا بخواه، اما اینها مال آن وقتی بوده که پیامبر زنده بود یعقوب زنده بود شما به پیامبری که از دنیا رفته متوسل میشوید.
شریعتی: یعنی تمام شد. پیامبر رفت تمام شد.
حاج آقا حسینی: بله تمام شد ما خیلی ساده این سوال را جواب میدهیم دیگر از این واضحتر نمیشود توضیح بدهیم میگویند پیامبری که مرد تمام شما حق ندارید. ما سوال میکنیم خیلی ساده آیا شما حیات برزخی برای پیامبر قائلید یا نه؟ قبول دارید یا نه؟ یعنی چه؟ آیا ما انسانها که از دنیا رفتیم سورهی مبارکهی بقره آیهی 154 من اول آیه را بخوانم بینندگان تا آخر میخوانند «وَلَا تَقُولُوا لِمَنْ یُقْتَلُ فِی سَبِیلِ اللَّهِ أَمْوَاتٌ بَلْ أَحْیَاءٌ» شهدا زندهاند شهید حیات برزخی دارد اگر یادتان باشد وقتی حاج آقا عالی در بحث برزخ مفصل این موضوع را مطرح کردند نه خوبها، بلکه خوبها و بدها من دلم میخواهد یک کمی بیشتر بینندگان عنایت کنند، هم خوبها هم بدها حیات برزخی دارند حیات برزخی فقط مال خوبها نیست، قرآن در سورهی مبارکهی غافر آیهی 46 راجع به فرعون النار یعرضون علیها آتش عرضه میشود بر آل فرعون غدوا و عشیا صبح و شام این چه عالمی است کجاست؟ نه قیامت بعداً یوم تقوم الساعة در دنیا قیامت که صبح و شام ندارد در دنیا هر صبح و شام آتش بر اینها عرضه میشود پس فرعونیان هم حیات برزخی دارند فرعون حیات برزخی دارد، نمرود دارد، یزید دارد، شمر دارد، دشمن دارد، دوست دارد، پیامبر هم دارد، شهدا هم دارند، امام حسین هم دارد همه حیات برزخی دارند حتماً بینندگان به ذهنشان میآید پس چه فرقی شد؟ گاهی جوانها میپرسند میگویند اگر حیات برزخی دارند پس چه امتیازی برای شهدا شد؟ ما در تشییع شهدا فریاد میزدیم شهیدان زندهاند الله اکبر گفت فرعون هم زندهاست بله درست است شهیدان زندهاند اما ادامهی آیه چه است؟ «وَلا تَحْسَبَنَّ الَّذینَ قُتِلوا فی سَبیلِ اللَّهِ اَمْواتاً بَلْ اَحْیاءٌ عِنْدَ رَبِّهِم یُرْزَقُونَ فَرِحیِنَ بِما اتیهُمُ اللَّهُ» آنها غرق نعمتاند در عالم برزخ اما فرعون و یزید و جلادها نمرودها غرق در عذاباند حیات برزخی مال همه است نمیشود بگوییم پیامبر حیات برزخی نداشت، پیامبر مرد تمام شد، ارتباطش تمام شد با دنیا، قطع شد میت پیامبر جنازهی پیامبر در قبر هیچ تفاوتی ندارد. اینها یک جملاتی گاهی میگویند من خدا میداند تردید دارم عین عبارتشان را بگویم. میگویم برای این که پیامبران بدانند دنیا چه خبر است اینها چه افکاری دارند تعجب نکنند که اینها این قدر ساده دارند در عراق این طور قبور اولیاء را از بین میبرند یکی از همین جریانات تکفیری میگفت عصایش را نشان میداد میگفت این عصای من از جنازهی پیامبر در قبر ارزشش بیشتر است، چون عصای من کاری از آن بر میآید، ولی بدن پیامبر در قبر هیچ کاری نمیکند. ببینید این بن باز که رئیس وهابیها بود و اخیراً مرد در عربستان یک جمله ای داشت ایشان کور بود آمده بود کنار قبر پیامبر گفته بود به پیامبر با اسم صدا کرده بود گفته بود یا محمد من خدا را شکر میکنم چهل سال است کور هستم چشمم به گنبد و بارگاه تو نیفتاده است. شهدا زندهاند حیات برزخی دارند دوست و دشمن حیات برزخی دارد آن وقت پیامبر در قبر حیات برزخی ندارد؟ من سوال میکنم این مباحث خیلی مهم است من روان دارم عرض میکنم ما سوال میکنیم اینها نماز میخوانند یا نه؟ نماز میخوانند خودشان را مسلمان میدانند همه میگویند این سلام نماز السلام علیک ایها النبی و رحمة الله در تمام مذاهب است به چه کسی دارند سلام میگویند؟ سلام خطاب است ضمیر خطاب است السلام علیکَ ایها النبی مسلمان هر کجای عالم نماز بخواند میگوید السلام نمیگوید صلی الله علی رسول الله میگوید السلام علیک ایها النبی و رحمة الله به چه کسی دارد سلام میدهد؟ یکی از اساتید بزرگوار است یادم است جملهی قشنگی میفرمودند. میگفتند من در مسجد النبی بودم با اینها بحثم شد این گفت شما حق ندارید چرا سلام میدهید؟ رو به قبر میایستید؟ بروید مشرک کافر خیلی تند باور کنید اینها تمام زائرینی که میروند آنجا سلام میدهند زیارت تبرک همه را کافر میدانند گفت من به این یک جملهای گفتم. گفتم شما میگویید پیامبر فات تمام شد بله؟ گفتند بله گفتم من یک سوال از شما دارم این آیه را برای چه نوشتهاید بالای قبر پیامبر؟ الآن هم است بالای ضریح پیامبر این آیهاست سورهی مبارکهی حجرات «یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا لا تَرْفَعُوا أَصْواتَکُمْ فَوْقَ صَوْتِ النَّبِیِّ» مومنین در برابر پیامبر داد نزنید، صدایتان را بالاتر از صدای پیامبر نبرید، گفتم برای چه این آیه را بالای قبر پیامبر ننوشتید؟ شما که میگویید پیامبر فات ممات تمام شد الآن است این آیه؟ یکی از عزیزان میفرمود من در مسجد الحرام خواستم ببوسم ضریح پیامبر را داد زد به سر من گفت مشرک کافر! گفتم من از شما سوال دارم ازدواج کردید؟ گفت به تو چه گفتم یک سوال است این که دیگر کفر نیست ازدواج کردی؟ گفت بله بچه هم داری؟ گفت بله بچهات را میبوسی؟ گفت بله! گفتم بچهات را که بوسیدی تو هم مشرکی اگر تعظیم به فرزند انسان تعظیم است بچهات را میبوسی مشرکی؟ من هم ضریح پیامبر را میبوسم چه فرقی دارد؟ من یک داستانی بگویم عرض کردم بحث روال یک نواختی پیدا نکند بینندگان خسته نشوند من سه تا کتاب آوردم سه تا مطلب یگویم یکی البدایة و النهایة مال ابن کثیر است، ابن کثیر از شاگردان ابن تیمیه است، گفتیم ابن تیمیه اساس این جریان تکفیری برمیگردد به او که مطالبی از کتابش منهاج السنة آن هفته نقل کردیم این قدر بگویم داستانی از بزرگان فضلای حوزه نقل کنم ایشان فرمود در مسجد الحرام بودم یک کسی از وهابیها به من گفت که آیا شیعهها شما هنوز هم میگویید یا حسین؟ میگویید یا علی؟ میگویید یا فاطمه؟ یا دیگر گذاشتید کنار؟ گفتم ما میگوییم گفت پس هنوز هم مشرکید؟ گفتم اصحاب پیامبر میگویند گفت محال است گفتم چرا من برایت سند میآورم، گفت اصحاب پیامبر در زمان حیات پیامبر میگفتند یا بعد از مرگ پیامبر؟ اگر زمان حیات میگفتند عیبی ندارد پیامبر زنده بوده است، گفتم نه اتفاقا بعد از مرگ پیامبر گفت محال است گفتم سند برایت میآورم از این کتاب البدایة و النهایة ابن کثیر، در این چاپی که من دارم جلد هفتم صفحهی 34 داستان مفصل است فقط یک جملهاش را بخوانم لشکر مسلمانها در زمان خلیفهی اول رفته بودند به جنگ با مسیلمهی کذاب، مسیلمهی کذاب کسی بود که ادعای پیامبری کرده بود خلیفهی اول لشکری را فرستاد بروند با او بجنگند شعار این لشکر چه بوده؟ لشکر اسلام در زمان خلیفه اول پیامبر از دنیا رفته بود شعارشان چه بود؟ عین عبارت نادا بِشُعار المُسلِمین وَ کان شُعارِهِم یومئذ یا مُحمَّداه لشکر اسلام داد میزدند یا محمداه تا من این را گفتم گفت این سندش معلوم نیست گفتم نشد ابن کثیر مرید ابن تیمیه بوده است اتفاقاً در حالاتش در مقدمهی همین البدایة است نوشتهاند وقتی ابن تیمیه در زندان مرد ابن کثیر راه دور بود مسافرت بود آمد پیشانی ابن تیمیه را بوسید. عرض کردم بحثمان میخواهیم منصفانه باشد واقعاً جریان تکفیری جریان جدایی است همهی مسلمانها را گرفتار کردهاست در برابر همهی مسلمانها ایستاده آن هفته ما مفصل گفتیم در عراق در مصر در سوریه همه جا مراقد اولیاء خدا است گنبد و بارگاهاست حرمشان است فقط مال شیعیان نیست اینها دشمن همه هستند من سوالم این است چطور ابن کثیر حق دارد بیاید پیشانی ابن تیمیه جنازهی او را ببوسد، اما اگر من ضریح پیامبر را بوسیدم شرک است؟ کفر است؟ کدام یک از مراتب توحید را از دست دادهام؟ اینها را خدا دانستهام؟ توحید در ربوبیت، خالقیت، عبودیت، توحید در ذات؟ کدام؟ نکتهی دیگری که میخواهم از این کتاب برای شما بگویم. این کتاب سنن الکبری است مال بیهقی، سنن از کتابهای مهمی است که اینها دارند ما گاهی کرامات برای اولیاء میگوییم، میگوییم کسی رفت به پیامبر متوسل شد به امام رضا علیه السلام متوسل شد به حضرت عبدالعظیم حسنی متوسل شد به برکت توسلش از خدا یا وجیها عند الله اشفع لنا عند الله، خدا مریضیاش را شفا داد اگر بگویی کافری خونت مباح است. این سنن کبرای بیهقی است جلد یازدهم یک داستانی نوشته خدا میداند خدا شاهد است آدم گاهی شرم میکند اینهایی که به عنوان کرامت برای بعضیها از خودشان گفتهاند شرم میکند نقل بکند، آن وقت ما حق نداریم برای امام رضا کرامت بگوییم بگوییم به اذن الله امام رضا مریض شفا داد. میگوید شخصی آمد پیش مالک بن دینار، این کتاب سنن بیهقی جلد یازدهم صفحه 429 کسی آمد پیش مالک بن دینار این را از اوتاد میدانند مستجاب الدعوه میدانستند، گفت آقا من یک گرفتاری دارم دعا کن گفت چه است؟ گفت همسرم باردار است ولی وضع حملش سخت شده شما دعا کن من عذر میخوانم بینندگان نگویند در رسانه چرا خرافه میگویی، من میخواهم بگویم اینها این چیزها را به عنوان کرامت از اولیاء خودشان نقل کردهاند و به اینها افتخار میکنند هزار بار این کتاب چاپ شده میگوید آمد پیش مالک دعا کن گفت چه شده؟ گفت همسرم باردار است وضع حمل نمیکند سخت شده وضع حملش گفت نه ماهش تمام شده؟ گفت نه ماه چه؟ چهار سال است بارداریاش طول کشیده. میشود کسی چهار سال؟ شما دعا کن. مالک دستش را به آسمان برد برای دعا کردن مشغول دعا که شد این آقا رفت خانه ببیند تاثیر دعا چه میشود عین عبارت این است فماحت مالک یده دستش را پایین نیاورده بود همین آدمی که التماس دعا به مالک گفته بود که چهار سال است خانم من باردار است بچهاش به دنیا میآمد طلع الرجل من باب مسجد دیدند از در مسجد میآید داخل علی رقبته غلام یک بچهی چهار ساله روی شانهاش گذاشته بچهی مو فرفری، دندانهای درآمده ما قطعت فراره هنوز بند نافش هم قطع نشده دعا کرد مالک بن دینار خانمی که چهار سال حملش طول کشیده بود بچهی چهار ساله را پدرش آورد در مسجد. عرض کردم آدم خجالت میکشد اینها را به عنوان یک کرامات نقل کردهاید آن وقت اگر ما بگوییم رفتیم متوسل شدیم به اذن الله. من جملهی آخر را بگویم که ما میگوییم توسل گفتم در دعای توسل ما چه گفتیم؟ ما هفده بار در دعای توسل گفته ایم یا وجیها عند الله اشفع لنا عند الله، اینها شرک نیست اینها با توحید هیچ منافاتی ندارد اگر ما گفتیم به اذن الله. این کتاب صحیح بخاری است عزیزان همه میدانند صحیح بخاری مهم ترین کتاب حدیثی اهل سنت است، ما داریم به جریان تکفیری میگوییم ما به وهابیها میگوییم. اینها نمیتوانند بگویند ما صحیح بخاری را قبول نداریم. برایش ارزش قائلاند ما به جریان تکفیری که گفتهام شاید ده بار در این دو جلسه تکرار کردیم همان طور که صهیونیستها دشمن همه هستند یهودیها حسابشان جداست. جریان تکفیری حسابش از حساب مسلمانها جدا است، دشمن همه هستند، دشمن شیعه است، دشمن سنی است، دشمن یهودی است، دشمن مسیحی است، دشمن بشریتاند با این افکاری که امروز دارند. این صحیح بخاری در جلد اولش است کتاب الصلوة باب الاستسقاء میگویند وقتی مردم گرفتار خشکسالی میشدند باران نمیآمد این حدیث 964 است از انس. انس روایت میکند اَنَّ عُمَر بنِ خَطّاب کان اذا قحط استسقا بالعباس خلیفهی دوم وقتی مردم گرفتار خشک سالی میشدند میآمد دعا میکرد چه میگفت؟ میگفت اللهم زمان خلافت خودش پیامبر از دنیا رفته بود اللهم انا کنا نتوسل این غیر از دعای توسل است؟ اللهم انا کنا نتوسل الیک بنبی خدا ما در گذشته گاهی به پیامبر متوسل میشدیم فستقینا به ما باران میدادی حالا امروز آمده ایم انا نتوسل الیک بعم نبینا فاسقنا امروز هم عموی پیامبر را واسطه قرار دادهایم، متوسل میشدند و سیراب میشدند باران میآمد این یک نمونه روایت است مجالس است برنامه عموم میخواهم ده روایت از این نمونه داریم که اینها متوسل میشدند به پیامبر به عموی پیامبر به اولیا خدا، حوائجشان برآورده میشد آن وقت ما اگر متوسل شدیم به امام رضا متوسل شدیم میرویم زیارت پیامبر به پیامبر خشوع کردیم تواضع کردیم، تبرک جستیم، مجلس گرفتیم، مجلس سوگواری گرفتیم، چرا بشویم مشرک و کافر؟ چرا خونمان مباح باشد؟ کدام مرحلهی توحید را از دست داده ایم؟
شریعتی: خیلی خوب خدا خیرتان بدهد ان شاء الله امیدوارم بحث امروز هم مورد استقبال شما قرار گرفته باشد مطالب خوبی را شنیدیم با فصاحت و بلاغت شما. به قرار روزانهمان میرسیم برمیگردیم در بخش پایانی همراه شما خواهیم بود صفحه 171 مصحف شریف قرار روزانهی سمت خدایی هاست آیهی 160 تا 163 سورهی مبارکهی اعراف در سمت خدا تلاوت میشود چقدر خوب است ثواب تلاوت این آیات را به روح بلند و آسمانی و ملکوتی حضرت عبدالعظیم حسنی و ان شاء الله از برکاتش همهی ما بهره مند شویم.
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
وَقَطَّعْنَاهُمُ اثْنَتَیْ عَشْرَةَ أَسْبَاطًا أُمَمًا وَأَوْحَیْنَا إِلَى مُوسَى إِذِ اسْتَسْقَاهُ قَوْمُهُ أَنِ اضْرِب بِّعَصَاکَ الْحَجَرَ فَانبَجَسَتْ مِنْهُ اثْنَتَا عَشْرَةَ عَیْنًا قَدْ عَلِمَ کُلُّ أُنَاسٍ مَّشْرَبَهُمْ وَظَلَّلْنَا عَلَیْهِمُ الْغَمَامَ وَأَنزَلْنَا عَلَیْهِمُ الْمَنَّ وَالسَّلْوَى کُلُوا مِن طَیِّبَاتِ مَا رَزَقْنَاکُمْ وَمَا ظَلَمُونَا وَلَکِن کَانُوا أَنفُسَهُمْ یَظْلِمُونَ ﴿١٦٠﴾ وَإِذْ قِیلَ لَهُمُ اسْکُنُوا هَذِهِ الْقَرْیَةَ وَکُلُوا مِنْهَا حَیْثُ شِئْتُمْ وَقُولُوا حِطَّةٌ وَادْخُلُوا الْبَابَ سُجَّدًا نَّغْفِرْ لَکُمْ خَطِیئَاتِکُمْ سَنَزِیدُ الْمُحْسِنِینَ ﴿١٦١﴾ فَبَدَّلَ الَّذِینَ ظَلَمُوا مِنْهُمْ قَوْلًا غَیْرَ الَّذِی قِیلَ لَهُمْ فَأَرْسَلْنَا عَلَیْهِمْ رِجْزًا مِّنَ السَّمَاءِ بِمَا کَانُوا یَظْلِمُونَ ﴿١٦٢﴾ وَاسْأَلْهُمْ عَنِ الْقَرْیَةِ الَّتِی کَانَتْ حَاضِرَةَ الْبَحْرِ إِذْ یَعْدُونَ فِی السَّبْتِ إِذْ تَأْتِیهِمْ حِیتَانُهُمْ یَوْمَ سَبْتِهِمْ شُرَّعًا وَیَوْمَ لَا یَسْبِتُونَ لَا تَأْتِیهِمْ کَذَلِکَ نَبْلُوهُم بِمَا کَانُوا یَفْسُقُونَ ﴿١٦٣﴾
ترجمه:
و ما بنی اسرائیل را به دوازده قبیله که هر یک امتی بودند، تقسیم کردیم، و به موسی هنگامی که قومش از او درخواست آب کردند، وحی نمودیم که عصایت را بر این سنگ بزن؛ در نتیجه دوازده چشمه از آن جوشید؛ هر گروهی چشمه ویژه خود را شناخت؛ و ابر را بر سر آنان سایبان قرار دادیم، و برای آنان منّ و سلوی [یعنی ترنجبین و مرغی مخصوص] نازل کردیم [و به آنان گفتیم:] از روزی های پاکیزه ای که به شما دادیم، بخورید. و [آنان با سرپیچی از فرمان های ما] بر ما ستم نکردند، ولی همواره بر خود ستم می ورزیدند. (۱۶۰) و [یاد کنید] هنگامی را که به بنی اسرائیل گفته شد: در این شهر [بیت المقدس] سکونت گزینید، و از هر جا که خواستید [ازمیوه و محصولاتش] بخورید، و بگویید: [خدایا! خواسته ما] ریزش گناهان است. و از دروازه [شهر یا درِ معبد] فروتنانه و سجده کنان درآیید، تا گناهانتان را بیامرزم، قطعاً [پاداش] نیکوکاران را بیفزایم. (۱۶۱) پس ستمکاران از آنان، سخنی را که [بیرون دروازه شهر] به آنان گفته شده بود [پس از ورود به شهر] به سخنی دیگر تبدیل کردند، [به جای درخواست ریزش گناهان درخواست امور مادی نمودند] نهایتاً به کیفر ستمی که همواره مرتکب می شدند، عذابی از آسمان بر آنان فرستادیم. (۱۶۲) از آنان سرگذشت شهری را که در ساحل دریا بود بپرس، هنگامی که [اهلش] در [روز تعطیلیِ] شنبه [از حکم خدا] تجاوز می کردند؛ به این صورت که روز [تعطیلیِ] شنبه ماهی هایشان [به اراده خدا از اعماق آب به سوی ساحل می آمدند و] به روی آب آشکار می شدند و غیر شنبه ها نمی آمدند [وآنان بر خلاف حکم خدا در تعطیلی شنبه به صید می پرداختند؛] این گونه آنان را در برابر نافرمانی و فسقی که همواره داشتند، آزمایش می کردیم. (۱۶۳)
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
شریعتی: ان شاء الله به برکت صلوات بر محمد و آل محمد و این آیات نورانی زندگی همه مان به سمت خداوند متعال باشد. ان شاء الله. دوستانی که اهل تحقیق و مطالعه هستند میدانید که در برنامه گه گاهی کتاب معرفی میکنیم و این کتابها هم با استقبال شما مواجه میشود. یک کتابی پیش روی من است حاج آقای حسینی زحمت کشیدند آوردند وهابیت بر سر دو راهی نوشته حضرت آیت الله مکارم شیرازی بسیار کتاب خوبی است دوستان ان شاء الله اگر مراجعه بکنند نکات بسیار خوبی را در مورد افکار وهابیت و نگاهشان به این مسائلی که حاج آقای حسینی مطرح کردند و نگاهشان به اعتقادات کاملاً تشریح شده و روشن است.
حاج آقا حسینی: چون روز شهادت حضرت حمزه سید الشهداء سلام الله علیهاست ما خیلی بیش از اینها باید عرض ارادت میکردیم نهج البلاغه نامه 28 تا مهمان سفره حضرت علی سلام الله علیه هم باشیم حضرت یک نامه نوشتند به معاویه افتخارات خودشان را بیان کردند. امیر مومنان به چه افتخار میکنند؟ فرمودند به معاویه، خیلی از مهاجرین در راه خدا به شهادت رسیدند، در رکاب پیامبر و لِکُلِّ فَضلً هر کدام فضیلتشان محفوظ ولی وقتی شهید ما به شهادت رسید، پیامبر در حق او فرمود سید الشهدا و خَصَّهِ رسول الله بِسَبعین تَکبیرَهً عند صلاة المیت نماز جنازهیمیت چند تا تکبیر دارد؟ 5 تکبیر دارد ولی امیر مومنان میفرماید هفتاد تکبیر پیامبر بر جنازهی حضرت حمزه خواندند. یعنی امیر مومنان جزء افتخارات این است خیلیها در راه خدا به شهادت رسیدند ولی شهید ما حمزه که به شهادت رسید شد سید الشهداء ادامهاش هم جالب است بینندگان حتماً ببینند راجع به برادرشان جعفر طیار حضرت میفرماید که خیلیها دستشان در راه خدا در رکاب پیامبر قطع شد ولی حتّی اذا قُطِعَ بِواحِدنا یکی از ما وقتی دستش قطع شد برادرم جعفر وقتی در راه خدا دستش قطع شد قیل جعفر الطیّار او شد جعفر طیار فی الجنة و ذو الجناحین که دربارهی او است خداوند عوض دست به او دو بال داده این افتخار حضرت است به حضرت حمزه و حضرت جعفر طیار. یک جمله در مورد حضرت عبدالعظیم میگویم ما بیش از اینها باید برای ایشان عرض ادب و ارادت میکردیم فقط یک روایت به نظرم روایت کافی باشد مخصوصاً عزیزانی که در شهر ری هستند تهران هستند قدر بدانند خدا میداند ما غافلیم از نعمتی که در کنار دست ما است هم شیخ صدوق رضوان الله در ثواب الاعمال این حدیث را نقل کردهاند و هم ابن قول وی در کامل الزیارات این دو بزرگوار که از محدثین قدیمی ما هستند بیش از هزار سال از وفاتشان میگذرد شخصی آمد خدمت امام عسکری علیه السلام آقا فرمودند از کجا میآیی؟ گفت من از شهر ری میآیم اهل شهر ری هستم. کجا بودی؟ گفتم کربلا بودم رفته بودم زیارت جد شما امام حسین علیه السلام. عین تعبیر امام عسکری است حضرت فرمود لَو زُرتَ قَبر عَبدالعَظیم اگر همان جا شهر ری زیارت حضرت عبدالعظیم مشرف میشدی ثواب زیارت امام حسین را به تو میدادند. هم شیخ صدوق هم ابن قول فرمود تو از آنجا آمدی کربلا زیارت امام حسین، اگر همان جا شهر ری قبر عبدالعظیم را زیارت میکردی ثواب زیارت امام حسین را میبردی.
شریعتی: ان شاء الله دوستان مشرف شوند و همه را هم دعا بکنند. همان طور که دوستان دارند زیر نویس میکنند میدانید که هم زمان با این ایام طرح قرآنی هزاران شاخهی یاسین هدیه به حضرت عبدالعظیم حسنی در پایگاه آستان مقدس حضرت عبدالعظیم را برگزار میکند. علاقه مندان به شرکت در این طرح میتوانند با ارسال تعداد سورههای یاسین قرائت شده به سامانهی 10005122در این طرح شرکت بکنند هم از ثوابش بهره مند شوند و هم هدایایی را به آنها اهدا خواهند کرد دوستان حاج آقا حسینی دعا بکنند همهی ما آمین بگوییم.
حاج آقا حسینی: من قبل از دعا یادآوری میکنم این کتابی که آن هفته هم معرفی کردیم هم این هفته بخش رسانه فرصت ما به هر ترتیب محدود است پنجاه دقیقه چهل دقیقه تمام میشود بینندگان اهل کتاب باشند آن کتابی که آن هفته گفتیم آیین وهابیت آیت الله سبحانی، این کتاب این هفته وهابیت بر سر دو راهی، آیت الله مکارم شیرازی تقاضا دارم بینندگان حتما به این کتابها مراجعه کنند. دعایمان این است که خداوند ان شاء الله به حق محمد و آل محمد شر صهیونیستها را و جریانات تکفیری مخصوصاً امروز را به خودشان برگرداند ملتهای مظلوم، هم ملت مظلوم فلسطین که این همه در این جریان مبارزه ازشان کشته شدند خداوند به حق محمد و آل محمد هم ملت مظلوم فلسطین هم ملت عراق هم ملتهای مظلوم را بر مستکبرین پیروز گرداند.
شریعتی: ان شاء الله خیلی ممنون. فردا اگر توفیقی بود با حضور حاج آقای ماندگاری خدمت شما خواهیم رسید. بهترینها را برای شما آرزو میکنم. والحمدلله رب العالمین و صلی الله علی محمد و آله الطاهرین.